قتلهای زنجیرهای
لیست اسامی قربانيان قتلهای زنجیرهای
|
2- دکتر تقی تفتی، همسر و دو فرزندش (سال۷۲) در خیابان پاسداران و در منزل مسکونی خود کشته
۳- علی اکبر سیرجانی (آذر ۷۳) نویسنده معروف و خالق ضحاک ماردوش در ۲۲ اسفند ۱۳۷۲ خورشیدی توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد و در ۶ آذر ۷۳ در زندان اطلاعات (توحید) توسط شیاف پتاسیم به قتل رسید.
۴- شمسالدین امیرعلایی (مرداد ۷۳) همکار زندهیاد دکترمحمد مصدق و نخستین سفیر جمهوری اسلامی پس از انقلاب در فرانسه و از رهبران جبهه ملی ایران در اثر یک تصادف مشکوک به قتل رسید.
۵ و ۶- کشیش دیباج و کشیش میکائیلیان (مرداد ۷۳) پس از ربوده شدن به قتل رسیدند و جنازه قطعه قطعه شده آنها که در یک فریزر نگهداری میشد بعدها کشف شد. با ترتیب دادن یک نمایش امنیتی سه دختر عضو سازمان مجاهدین خلق مسئول این قتلها اعلام شد!
۷- محمدتقی زهتابی (دی ۷۷) مورخ و زبانشناس.
8- معصومه مصدق (پاییز ۷۷) نوه دکتر مصدق، قاتلان در خانه وی دستهایش را بسته و شکنجهاش دادند. سپس پارچهای به حلق او فروکرده و او را به قتل رساندند. چمدان وی و مدارک شخصی دکتر مصدق پس از قتل وی ناپدید شد.
۹- زهره ایزدی (۷۳) از دانشجویان پزشکی دانشگاه تهران بود. وی به علت دگراندیشی به قتل رسید.
۱۱- احمد میرعلایی (آبان ۷۴) در دوم آبان از منزل خارج شد و دیگر بازنگشت. جسد وی در یکی از کوچههای شهر اصفهان کشف شد.
12- اشرفالسادات برقعی (اسفند۷۴) در خانه خود در قم به قتل رسید.
13 و ۱۴- مولوی عبدالملک ملازاده و مولوی جمشیدزهی (سال ۷۴) هر دو سنی مذهب و از متفکران اهل سنت بودند که در کراچی پاکستان کشته شدند. مولوی عبدالملک پیش از قتل در ایران زندانی بود.
۱۵ و ۱۶- ماموستا فاروق فرساد و ماموستا محمد ربیعی (سال ۷۴) هر دو سنی مذهب بودند. محمد ربیعی امام جمعه کرمانشاه بود که با تزریق آمپول هوا کشته شد. فاروق فرساد نیز در تبعیدگاه خود به همان روش به قتل رسید.
۱۷- دکتر احمد صیاد (بهمن ۷۴) از متفکران اهل سنت، پس از بازگشت از سفر در فرودگاه بندرعباس توسط دو تن دستگیر و چند روز بعد جسد وی در فلکه میناب این شهر کشف شد.
۱۸- دکتر عبدالعزیز مجد (۷۵) استاد دانشگاه زاهدان از پیروان مذهب تسنن بود. وی پس از سخنرانی انتقادی از مجموعه تلویزیونی امام علی ربوده شد. خودروی او در کنار اطلاعات استان و جنازه او در زاهدان کشف شد.
۱۹ تا ۲۴- جواد سنا (شهریور ۷۵)، جلال متین (مهر ۷۵)، زهرا افتخاری (آذر ۷۵)، سید محمود میدانی به همراه دو تن دیگر (فروردین ۷۶) همگی ساکن مشهد بودند و پس از خارج شدن از محل کار یا منزل به قتل رسیدند.
۲۵- کشیش محمد باقر یوسفی (روانبخش) (مهر ۷۵) در ساری به قتل رسید.
۲۶- غفار حسینی (آبان ۷۵) در آپارتمان خود در تهران کشته شد.
۲۷- سیامک سنجری (آبان ۷۵) وی در ۱۳ آبان در ۲۸ سالگی و در آستانه ازدواجش کشته شد.
۲۸- دکتر احمد تفضلی (دی ۷۵) محقق، نویسنده و استاد دانشگاه بود. وی در ۲۴ دی ماه در راه خانه ناپدید شد. جنازه وی همان شب در کنار اتومبیلش کشف شد. جمجمهاش شکسته و استخوانهای پا و دستش از جا درآورده شده بود. وی پیگیر پرونده ترور “رضا مظلومان” بود.
۲۹ و ۳۰- منوچهر صانعی و فیروزه کلانتری (بهمن ۷۵). صانعی کارمندی که بر روی اسناد بنیاد مستضعفان کار میکرد به همراه همسرش در ۲۸ بهمن ربوده شدند.
۳۱- ابراهیم زالزاده (اسفند ۷۵) نویسنده و روزنامهنگار و ناشر در ۵ اسفند ماه ربوده شد و در فروردین ۷۶ به قتل رسید. سینه و پشت او را با ۱۵ ضربه چاقو پاره کرده بودند.
۳۲ و ۳۳- فرزینه مقصودلو و خواهرزادهاش شبنم حسینی (آبان ۷۵) با ضربات چاقو کشته شدند.
۳۴- پیروز دوانی (شهریور ۷۷) نویسنده و فعال سیاسی، هنوز اثری از وی به دست نیامده ولی دادگاه رسیدگی به پرونده قتلهای زنجیرهای نام وی را نیز در پرونده ثبت کرده است.
۳۵ و ۳۶- حمید حاجیزاده و کارون پسر ۹ سالهاش در (شهریور ۷۷) وی در سی و یکم شهریور در سن ۴۷ سالگی به خاطر اشعار ملی که میسرود در حالی که پسرش را در آغوش داشت با ۲۷ ضربه چاقو به قتل رسید. به کارون نیز ۱۵ ضربه کارد وارد شده بود.
37 و 38- داریوش و پروانه فروهر (اول آذر ۷۷) دبیرکل حزب ملت ایران. این زوج فعال سیاسی ۱۸ و ۲۵ ضربه چاقو در منزل خود به قتل رسیدند. لوازم شخصی و مدارک آنان توسط وزارت اطلاعات برده شد.
39- محمد مختاری (آذر ۷۷) شاعر و نویسنده از فعالان کانون نویسندگان، پس از ربوده شدن با طناب خفه شد.
40- محمد جعفر پوینده (آذر ۷۷) مترجم و از فعالان کانون نویسندگان مانند محمد مختاری به قتل رسید.
41- احمد میرین صیاد (دی ۷۷) استاد دانشگاه.
42- حسین شاهجمالی (مرداد ۷۳) وی یک مسلمان مسیحی شده بود.
43- کشیش هاپیک هوسپیان (مرداد ۷۲) در کرج به قتل رسید.
44- شیخ محمد ضیایی (دی ۷۷) امام جمعه بندرعباس.
45- دکتر جمشید پرتوی (دی ۷۷) متخصص بیماریهای قلبی و پزشک احمد خمینی بود. او در منزل خود در همسایگی منزل رییس جمهور به قتل رسید.
46 و 47- جواد امامی و سونیا آلیاسین (دی ۷۷)
48 و 49- مهندس کریم جلی و فاطمه امامی (دی ۷۷)
50- فاطمه قائم مقامی سرمهماندار هواپیما (زمستان ۷۶)
51- دکتر فلاح یزدی (زمستان ۷۷) پزشک آیتالله منتظری که در جلوی چشمان فرزندش به قتل رسید.
52- سعید قیدی از پرسنل نیروی هوایی، جنازه او که با ۳۰ ضربه چاقو به قتل رسیده بود در سعادت آباد پیدا شد.
53- حسین سرشار خواننده ایرانی به جرم خواندن تحریکآمیز “ای ایران ای مرز پرگهر” و دوستی با سعیدی سیرجانی دستگیر و مورد شکنجه قرار گرفت، به طوری که حافظه خود را از دست داد. وی را در آبادان رها کرده و در تصادفی ساختگی به قتل رسید.
54- خسرو بشارتی (پاییز ۶۹) جنازه وی در شهر کن کشف شد. او با شلیک گلولهای به مغزش به قتل رسیده بود.
55- مهندس حسین برازنده (دی۷۳) پس از ترک جلسه قرآن در تاریخ ۱۲ دی ماه در شهر مشهد ربوده شد. جنازه وی سه روز بعد در خیابان فلسطین مشهد کشف شد.
چگونگی قتلهای زنجیرهای ایران
.
از راست: محمدجعفر پوینده (پژوهشگر و نویسنده)، محمد مختاری (نویسنده)، پروانه اسکندری و داریوش فروهر (رهبر حزب ملت ایران) از جمله قربانیان قتلهای زنجیرهای هستند.
قتلهای زنجیرهای به قتل برخی از شخصیتهای سیاسی و اجتماعی مخالف نظام جمهوری اسلامی در دههٔ هفتاد خورشیدی در داخل و خارج از ایران گفته میشود که به گفتهٔ برخی منابع با صدور فتوی توسط روحانیون بلندپایه از جمله قربانعلی دری نجفآبادی وزیر وقت اطلاعات[۱]، توسط پرسنل وزارت اطلاعات و به دستور سعید امامی، معاون امنیتی این وزارتخانه در زمان تصدی علی فلاحیان[۲] (وزیر اطلاعات دوران ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی) و دری نجف آبادی (اولین وزیر اطلاعات در دولت محمد خاتمی)، مصطفی موسوی (کاظمی) معاون وقت وزارت اطلاعات[۳] و مهرداد عالیخانی صورت گرفت. وزارت اطلاعات طی اطلاعیه بیسابقهای، عوامل قتلها را خودسر نامید. محمد خاتمی رئیس جمهور وقت، تیمی خارج از وزارت اطلاعات و بدون حضور وزیر وقت را مسئول رسیدگی به پرونده کرد. این تیم پس از یک ماه تحقیق، دستداشتن مقامات بلند پایهٔ وزارت اطلاعات در قتلها را اعلام کرد و عوامل را دستگیر نمود. دری نجفآبادی وزیر وقت اطلاعات، بلافاصله توسط خاتمی برکنار و یونسی جایگزین وی شد. جلسات دادگاه پس از توقیف مطبوعات در بهار ۷۹، دستگیر و زندانی کردن روزنامهنگاران پیگیر موضوع (اکبر گنجی و عمادالدین باقی) بدون حضور هیات منصفه و در حالی که خانوادهٔ مقتولان در اعتراض به نحوهٔ رسیدگی در جلسات دادگاه حضور نیافتند، با محکوم کردن عوامل وزارت اطلاعات به چند سال زندان بسته شد.[۴][۵][۶]
گرچه در مجموع، قتلها در طول چندین سال اتفاق افتاده و تعداد قربانیان به بیش از هشتاد نویسنده، مترجم، شاعر، فعال سیاسی و شهروندان عادی میرسد، [۷][۸] در سال ۱۳۷۷ (۱۹۹۸ میلادی) و هنگام به قتل رسیدن سه نویسندهٔ مخالف نظام، یک فعال مطرح سیاسی و همسرش در عرض ۲ ماه به عنوان یک بحران جدی مطرح شدند.[۹]
افرادی که در این زمینه مقصر شناخته شدهاند، خود قربانیانی بودند که از مقامات بالای نظام دستور میگرفتند.[۱۲] با این وجود، بنیادگرایان یا جناح حاکم در کشور، که مخالف جدی دگراندیشان محسوب میشوند، عاملان قتلها را «ابرقدرتهای خارجی» و بهخصوصاسرائیل دانستند که از آن جمله میتوان به اولین واکنش علی خامنهای در نماز جمعهٔ تهران، که قتلها را به دشمنان خارجی منسوب کرد، اشاره کرد.[۱۲] [۱۳]
شروع قتلها
داریوش فروهر (رهبر حزب ملت ایران) و همسرش پروانه اسکندری عصر ۱ آذر سال ۱۳۷۷ در منزل شخصیشان واقع در محلهٔ فخرآباد تهران با ضربات چاقو به قتل رسیدند و جسدشان به نحو فجیعی مثله شد. به گفته برخی روزنامهنگاران سینههای پروانه اسکندری بریده شده بود. در روزهای ۱۲ و ۱۸ آذر، جسد دو نویسندهٔ دیگر محمد مختاری و محمدجعفر پوینده پس از چند روز بیخبری در جادههای اطراف شهر و جسد معصومه مصدق (نوه دکتر مصدق که تازه به کشور بازگشته بود) در منزل شخصیاش پیدا شد[۱۴].
با توجه به باز بودن نسبی فضای مطبوعاتی و سیاسی کشور نسبت به سالهای قبل، این قتلها بازتابهایی در داخل و خارج از کشور داشت و رسانههای بینالمللی آن را چالشی بزرگ در مسیر اصلاحات در ایران دانستند.[۱۵]
کمیته تحقیق خاتمی
با توجه به حساسیت شدید جامعه نسبت به قتلها و وعدهٔ خاتمی برای مجازات عاملین آن، به دستور خاتمی کمیتهای ویژه، مرکب از علی یونسی، رئیس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح؛ سرمدی، معاون وزیر اطلاعات و علی ربیعی، مسؤول اجرایی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی مسئول پیگیری قتلها شدند.
علی ربیعی یکی از اعضای کمیته تحقیق خاتمی پیرامون چگونگی شناسایی و دستگیری متهمین میگوید: «ما به افراد عمده این گروه یعنی عالیخانی و سعید امامی (اسلامی)، بدون تردید شک داشتیم و حدس قوی میزدیم که قتلها کار آنهاست. بنابراین برنامهای در یک جلسه ریخته شد که من یقین داشتم به گوش سعید امامی (اسلامی) میرسد. در آن جلسه گفتیم که قرار است در چند روز آینده این افراد دستگیر شوند و اتفاقاً با آقای یونسی نیز همنظر بودیم. بحث بازداشت به ضعیفترین این حلقه، فشار وارد کرد و به نظر من موسوی حلقه ضعیف آنها بود. اینها میخواستند مسأله را سریعتر بگویند که بله این کار را که کردیم تشکیلاتی بود و این، آنها را شکست. ساعت حدود ۱۲ شب بود که بنده در منزل بودم و کسی زنگ زد و گفت با شما کار دارند. رفتم دم در و دیدم که بله! یکی از همین متهمان به در منزل آمدهاست. با وی قرار گذاشتم که فردا به اداره بیاید و بعد با هم صحبت کنیم. او صبح به اداره آمد و ماجرای قتلها را به من گفت. حدود سه ساعت از ۹ صبح تا یک بعد از ظهر بخشی از این مسائل را این فرد گفت. من همان جا به آقای خاتمی تلفن زدم که به نظر من قصه روشن و باز شدهاست. حداقل این است که بخشهای عمدهای از حدسیات ما درست بوده و میتوان آن را پیگیری قضایی کرد».[۲]
متهمین که از مقامات ردهبالای وزارت اطلاعات بودند، برای تکمیل پرونده و محاکمه تحویل سازمان قضایی نیروهای مسلح شدند اما به درخواست سازمان مذکور، کمیتهٔ تحقیق خاتمی انحلال خود را اعلام نکرد.[۲]
علی ربیعی در مصاحبه با خبرگزاری دانشجویان سال بعد اطلاعات بیشتری دربارهٔ انحلال کمیتهٔ تحقیق خاتمی ارائه داد: «در همان زمان جناب آقای نیازی با بنده صحبت کردند و ایشان فرمودند که اگر کمیته اعلام انحلال نماید، ما را با مشکل مواجه میکند. مردم تصور میکنند که رئیس جمهور پشت این پرونده نیست و با این جوی که در جامعهاست، کار ما با مشکل مواجه میشود. شما این را اعلام نکنید. من نظر آقای نیازی را خدمت آقای رئیس جمهوری عرض کردم و در واقع آقای رئیس جمهوری هم متقاعد شدند که انحلال کمیته اعلام نشود.»
اطلاعیه رسمی وزارت اطلاعات
بر اثر پافشاری رئیس جمهور وقت، محمد خاتمی، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۷۷ طی اطلاعیهای که قبلاً نظیر آن در هیچ وزارتخانهٔ جمهوری اسلامی دیده نشده بود به صورت رسمی اعلام کرد که عدهای از اعضای آن وزارتخانه در طراحی قتلها دست داشتهاند.[۱۶] متن این اطلاعیه به شرح ذیل بود:
« | وقوع قتلهای نفرتانگیز اخیر در تهران، نشان از فتنهای دامنگیر و تهدیدی برای امنیت ملی داشتهاست. وزارت اطلاعات بنابه وظیفهٔ قانونی و به دنبال دستورات صریح مقام معظم رهبری و ریاست جمهوری، کشف و ریشهکنی این پدیدهٔ شوم را در اولویت کاری خود قرار داد و با همکاری کمیتهٔ ویژهٔ تحقیق رئیسجمهوری، موفق گردید شبکهٔ مزبور را شناسایی، دستگیر و تحت تعقیب و پیگرد قانونی قرار دهد و با کمال تاسف، معدودی از همکاران مسئولیت ناشناس، کجاندیش و خودسر این وزارت که بیشک آلت دست عوامل پنهان قرار گرفته و در جهت مطامع بیگانگان دست به این اعمال جنایتکارانه زدهاند، در میان آنها وجود دارند. این اعمال جنایتکارانه نه تنها خیانت به سربازان گمنام امام زمان (عج) محسوب میشود، بلکه لطمهٔ بزرگی به اعتبار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وارد آوردهاست. وزارت اطلاعات ضمن محکوم کردن هر جنایت علیه انسانها و هرگونه تهدید امنیت شهروندان و درک عمیق از ابعاد فراملی این فاجعه، عزم قاطع خود را در ریشهکنی عوامل و محرکان خشونت سیاسی و تضمین امنیت اعلام داشته و به امت شریف ایران اطمینان میدهد همانگونه که در فراز و نشیبهای انقلاب اسلامی، حافظ امنیت و استقلال کشور و حقوق شهروندان بودهاست، اینبار نیز با تمام توان و امکانات خود بقایای باندهای منحرف و قانونستیز را مورد هجوم قرار داده و سایر سرنخهای داخلی و خارجی این پروندهٔ پیچیده را برای دستیابی به دیگر عوامل این فتنه دنبال خواهد کرد.[۶] | » |
روزنامه سلام یک روز قبل از انتشار این اطلاعیه، در یادداشتی، پشت پردهٔ قتلهای زنجیرهای را اینچنین روایت کرده بود:
« | نمیتوان تصور کرد افرادی از درون قدرت به مرحلهای از انحراف و ضلالت رسیده باشند که انجام جنایاتی از این نوع را مشروع بدارند و بپندارند با چنین جنایات و ظلمهایی میتوان به اسلام و نظام اسلامی خدمت و آن را تقویت کرد. | » |
استعفای وزیر اطلاعات
قربانعلی دری نجفآبادی در سمنان، ۲۲ بهمن ۱۳۸۷
بهمن ماه قربانعلی دری نجف آبادی وزیر اطلاعات وقت از سمت خود استعفا داد. نجف آبادی بارها در مصاحبهها گفته بود که از قتلهای صورت گرفته توسط پرسنل وزارت اطلاعات، بی اطلاع است. دادستان مجتمع قضایی نیروهای مسلح تنی چند از مسولین عالی رتبهٔ وزارت اطلاعات را دستگیر کرد. از این افراد میتوان به سعید امامی مشاور وزارت و معاون سابق امنیت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی (در زمان تصدی فلاحیان)، مصطفی موسوی (کاظمی) معاون امنیت وزارت اطلاعات در زمان انجام قتلها و اکبر خوشکوش رئیس گروه ضربت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی اشاره کرد.[۱۷]
دری نجفآبادی بعدها خاطر نشان کرد: هنگامی که مسئولیت وزارت اطلاعات را به عهده گرفت، سعید امامی معاون بررسی وزارتخانه بود و به دلیل حساسیتی که نسبت به وی وجود داشت، او را از این سمت برکنار کرد و به وی حکم مشاور را داد و سپس مصطفی موسوی (کاظمی) (متهم دیگر پروندهٔ قتلها) را به آن دلیل که رابطهٔ نزدیکی با جبههٔ دوم خرداد و ستاد انتخاباتی خاتمی داشته با تایید محمد خاتمی رئیسجمهور وقت به سمت معاونت خود برگزیدهاست.[۳]
سعید امامی (اسلامی)
سعید امامی پنجم بهمن ماه سال ۷۷ بازداشت شد ولی نام او و سایر متهمان بازداشت شده به رسانهها راه نیافت تا آنکه آخرین روزهای خرداد ۷۸ اخباری از برخی از بازداشت شدگانی که سمتهایی در حد مدیرکل را در وزارت اطلاعات بر عهده داشتند در برخی از روزنامهها انتشار یافت. رئیس وقت سازمان قضائی نیروهای مسلح سعید امامی را یکی از چهار عامل اصلی قتلهای زنجیرهای معرفی کرد و گفت: «عاملان اصلی با توجه به تحقیقات انجام گرفته مصطفی موسوی (کاظمی)، مهرداد عالیخانی، خسرو براتی و سعید امامی هستند.» نیازی کمترین مجازات سعید امامی را اعدام اعلام کرد و گفت: «با توجه به مدارک موجود و اعترافهای صریح سعید امامی، وی هیچ گونه راه فراری نداشت و اگر با این اتهامات به دادگاه میرفت حکم او اعدام بود.»[۱۸]
خودکشی سعید امامی
چند ماه بعد، در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۷۸، دادستان مجتمع قضایی نیروهای مسلح طی اطلاعیهای مدعی شد که سعید امامی که بالاترین عضو و مسئول اصلی «قتلهای خودسرانه» معرفی شده بود، در زندان اوین، هنگام استحمام، با خوردنداروی نظافت، خودکشی کردهاست.[۱۹]. اما از آنجا که خوردن داروی نظافت، معمولاً به مرگ شخص مسموم منجر نمیشود و هیچ مطلبی از اعترافات و بازجوییهای امامی در دسترس عموم قرار داده نشد، این خودکشی مشکوک به نظر میرسید.[۲۰] روزنامه همشهری نوشت که روز پنجشنبه ۲۷ خرداد، پزشکان بیمارستان لقمان حال امامی را خوب توصیف کرده و برای او اجازهٔ مرخصی صادر کرده بودند. اما در حالیکه برای اطمینان، خواسته بودند که او دو ساعت دیگر هم در بیمارستان بماند، بر اثر ایست قلبی و در فاصلهٔ همان دو ساعت، امامی از دنیا رفته بود.[۲۱] بسیاری احتمال دادند که او برای جلوگیری از افشای بسیاری از مسائل مربوط به وزارت اطلاعات و ارتباط آن با قتلها، در زندان کشته شدهاست.[۲۲]
مطبوعات ایران، امامی را نه تنها در قتل فروهرها، مختاری، پوینده و شریف مسئول دانستند، بلکه از او به عنوان یکی از عوامل قتلهای دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی شامل ترور سعیدی سیرجانی، واقعه ترور میکونوس، عملیات ناموفق به دره افکندن اتوبوس حامل ۲۱ تن از نویسندگان و روشنفکران و مرگ غیر منتظره احمد خمینی فرزند روحالله خمینی (بنیانگذار جمهوری اسلامی) نام بردند.[۲۲][۴]
پخش فیلم اعترافات متهمان
در تاریخ ۵ بهمن ۱۳۷۸، فیلم اعترافات شش تن از متهمان قتلهای زنجیرهای با حضور حجتالاسلام نیازی رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح و عهدهدار رسیدگی به پرونده قتلها، در یکی از جلسات غیر علنی مجلس پنجم، برای نمایندگان پخش شد که عکسالعملهای متفاوتی را دربر داشت. متهمان در این فیلم مدعی همکاری با اف بی آی، سازمان سیا و موساد شده بودند. [۲۳]
اغلب نمایندگان جناح چپ (اصلاحطلب)، فیلم اعترافات را ابهامآمیز و فاقد ارزش حقوقی خواندند و پخش سراسری آن را نیز خلاف مصالح دانستند. برخی نمایندگان جناح راست نیز وابستگی این افراد به نهادهای خارجی را قبول نکردند. علیرضا غنیزاده، نماینده مردم ارومیه در مجلس پنجم در مورد فیلم نمایشدادهشده اظهار کرد که در فیلم، متهمان اعتراف کردند که در تلاش برای ممانعت از پیگیری پروندهٔ قتلها، نزد مسئولین رفته تا اینگونه القا کنند که روند دستگیریها، باعث ایجاد سستی در روحیهٔ نیروهای اطلاعاتی شده و موجب سوء استفاده مخالفین میشود، به همین دلیل با بمبگذاری در مشهد، قصد فراهم آوردن سوژهٔ تبلیغاتی این موضوع را داشتند. اما در مقابل این افراد، رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح، نیازی، ضمن تاکید بر واقعی بودن اعترافات و نبود هیچگونه فشار برای اعتراف گرفتن از متهمان، از انتشار گسترده گوشههایی از این فیلم در داخل و خارج از کشور، گلایه کرد.[۲۳]
احکام صادره در دادگاه
دادگاه متهمان قتلهای زنجیرهای اما بدون حضور خانوادهٔ مقتولان و وکلای آنها نیز به صورت غیرعلنی تشکیل شد و رئیس دادگاه اعلام کرد که پس از استماع نظر و استدلال معاون دادستان نظامی تهران، چون علنی بودن دادرسی را موجب اخلال در امنیت و نظم عمومی تشخیص داده، مستند به بند ۳ ماده ۳۲۷ قانون آیین دادرسی کیفری و اصل ۱۶۵ قانون اساسی، قرار دادرسی غیرعلنی را صادر نموده است.
دادگاه در فاصله ۳ تا ۳۰ دی ۷۹ به صورت غیرعلنی و بدون حضور هیچ یک از وکلا یا اعضای خانوادهٔ مقتولان به ریاست محمدرضا عقیقی رییس شعبهٔ دادگاه نظامی یک تهران برگزار شد.
با برگزاری ۱۲ جلسه دادگاه محرمانه و غیرعلنی در نهایت شعبهٔ یک دادگاه نظامی تهران به ریاست قاضی عقیقی در حکمی مصطفی موسوی (کاظمی) قائم مقام وقت معاونت امنیتی وزارت اطلاعات و مهرداد عالیخانی مدیرکل وزارت اطلاعات را به جرم آمریت و صدور دستور چهار فقره قتل به چهار بار حبس ابد محکوم کرد.
علی روشنی مسئول وقت حراست بهشت زهرای تهران به جرم مباشرت در قتل محمد مختاری و محمد جعفر پوینده به دو فقره قصاص نفس و محمود جعفرزاده عضو اداره عملیات وزارت اطلاعات را به جرم مباشرت در قتل داریوش فروهر به یک فقره قصاص نفس محکوم شدند. همچنین علی محسنی دیگر عضو ادارهٔ عملیات وزارت اطلاعات را به جرم مباشرت در قتل پروانه اسکندری (فروهر) به یک فقره قصاص نفس پس از پرداخت نصف دیهٔ کامل به قاتل محکوم شد.
حمید رسولی و محمد عزیزی از مدیران میانی وزارت اطلاعات هر دو به جرم آمریت و صدور دستور در راستای اجرای دو فقره قتل آقای داریوش فروهر و خانم مجداسکندری به دو فقره حبس ابد محکوم شدند. خسرو براتی به جرم معاونت در قتل به ده سال زندان و اصغر سیاح به شش سال زندان محکوم شدند و سایر متهمان شامل ابوالفضل مسلمی، مصطفی هاشمی، محمدحسین اثنیعشر، علی صفاییپور و علی ناظری به دو و نیم تا چهار سال زندان محکوم گردیدند.
دادگاه ۳ نفر از اعضای بازداشتشدهٔ وزارت اطلاعات را تبرئه کرد و متهمان همگی به غیر از خسرو براتی از اعضای رسمی وزارت اطلاعات بودند.[۲۴][۲۵]
با اعتراض وکلای متهمان قتلهای زنجیرهای رای دادگاه در دیوان عالی کشور نقض شد [۲۶] و محمد عزیزی و علی روشنی در شعبهٔ پنجم دادگاه نظامی تهران به تغییر عنوان اتهام مواجه شدند. مجازات محکومان به قصاص نیز به دلیل آنچه گذشت خانوادهٔ مقتولان ذکر شد، به ۱۰ سال زندان کاهش یافت.[۲۷]
پیگیری و تحقیق درباره قتلها
قتلهای زنجیرهای برای ۳ سال فضای سیاسی کشور را کاملاً تحت تأثیر خود قرار داد و بخشهای مهمی از ناگفتههای آن توسط روزنامههای اصلاحطلب منتشر گردید. تلاش نشریات از جمله روزنامهٔ خرداد به مدیریت عبدالله نوری (آخرین نمایندهٔ روح الله خمینی در سپاه پاسداران و وزیر کشور اول در کابینههای هاشمی و خاتمی) و روزنامهٔ صبح امروز به مدیریت سعید حجاریان (از بنیانگذاران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی) که پیاپی اخبار و سلسله مقالاتی از اکبر گنجی و عمادالدین باقی منتشر میکردند، در این میان بسیار اثرگذار بود. سعید حجاریان میگوید که ما تلاش کردیم تا هیچ شمارهای از روزنامهٔ صبح امروز بدون مطلبی پیرامون قتلهای زنجیرهای منتشر نشود.
ناصر زرافشان نیز در اسفند ماه سال ۱۳۷۹ خورشيدی، پس از قبول وکالت خانوادههای قربانیان قتلهای زنجیرهای از سوی سازمان قضایی نیروهای مسلح به ۵ سال زندان و ۵۰ ضربه شلاق محکوم شد،[۲۸]
در این زمینه، اکبر گنجی که حیطهٔ کاری خود را به این پرونده و افشای رازهای این قتلها تخصیص داده بود، پس از مدتی با گسترش دایرهٔ کاری خود، دامنهٔ تحقیقاتش را به تمامی قتلهای مرموز «دگر اندیشان» در سالهای قبل بسط داد. با الهام از یک داستان بلوک شرق اروپا، کتابی به نام «عالیجنابان خاکستری» نوشته «ویتالی شنتالینسکی»[۲۹]، از اسامی رمز همچون «تاریکخانهٔ اشباح» برای محفل طراحان قتلها، استفاده کرد. طراحان قتلها را «عالیجنابان خاکستری» و اجراکنندهٔ آن را «شاهکلید» نامید. به باور او، دستورات از تاریکخانه به شاهکلید داده میشد و شاهکلید آن دستورات را برای اجرا، به سعید امامی که تنها یک مجری برای قتلها بودهاست، ابلاغ میکرد.[۱۶]
در ماه آذر سال ۱۳۷۹، گنجی پس از زندانی شدن و هنگام حضور در دادگاه، علناً علی فلاحیان، وزیر اطلاعات سابق در دوران هاشمی رفسنجانی را شاهکلید قتلهای زنجیرهای نامید و از روحانیون دیگری نیز نام برد، از جمله محمدتقی مصباح یزدی که او را محرک و صادرکنندهٔ فتوای قتلها یا به اصطلاح، «مراد عالیجنابان خاکستری» خواند.[۳۰] این اظهارات منجر به حملهٔ بنیادگرایان به وی و انکار نوشتههای او توسط ایشان شد.[۱۶] کتابهای «تاریکخانهٔ اشباح» و «عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری» به پرفروشترین کتابهای تاریخ ایران مبدل شده و در مدت شش ماه بیش از دویست هزار نسخه از آنان فروش رفت.
عمادالدین باقی نیز ضمن انتشار مقالات متعدد، کتاب «تراژدی دموکراسی در ایران» را در دو جلد منتشر کرد و به بررسی چگونگی رویداد قتلهای زنجیرهای پرداخت که این کتاب توقیف و خود وی محاکمه شد. برگزاری دادگاه قتلها پس از توقیف گستردهٔ مطبوعات در بهار ۱۳۷۹ و در شرایطی که دو روزنامهنگار پیگیر قتلها هر دو در زندان بودند، انجام شد.
سابقهٔ فعالیت برخی از اصلاحطلبان در دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی در دههٔ شصت سبب شد که دامنهٔ افشاگریها و پیگیریها هیچگاه به سالهای دههٔ شصت (که اوج درگیری سیاسی و بعضاً نظامی جمهوری اسلامی و گروههای اپوزیسیون بود و طی آن هزاران نفر از اپوزیسیون زندانی، شکنجه و اعدام شده و دهها نفر از مقامات جمهوری اسلامی نیز توسط برخی از گروههای اپوزیسیون ترور و کشته شدند) کشیده نشود. مطبوعات اصلاحطلب تنها به افشای قتلهایی که در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی روی داده بود پرداختند و خصوصاً از نزدیک شدن به واقعهٔ اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ به شدت پرهیز میکردند. علت عدم انتشار روزنامهٔ اصلاح طلب آریا مصاحبهای با عزتالله سحابیاعلام شد که وی در آن ریشهٔ قتلهای زنجیرهای را در اعدامهای تابستان ۶۷ دانسته بود. حسینعلی منتظری تنها مقام حکومتی بود که به اعدامها اعتراض کرد.
در تاریخ ۷ دسامبر ۲۰۱۰ میلادی، اکبر گنجی در مصاحبهای با بخش فارسی بیبیسی مدعی شد که «قتلهای زنجیرهای ایران پروژهای حکومتی بود» و «خود آقای خامنهای هم پشت آن بود و شروع کردند به ترور مخالفان در داخل و خارج کشور و تعداد زیادی از مخالفان را هم در خارج کشور ترور کردند».[۳۱]
ادعای روحالله حسینیان
در حالی که مقامات بلندپایهٔ جمهوری اسلامی حکم به «خودسر» بودن برخی از کارکنان وزارت اطلاعات و در راس آنان سعید امامی دادهبودند و بر خودکشی سعید امامی تاکید میکردند و حتی روزنامهٔ منسوب به محافظهکاران، «کیهان»، ادعای سفر مخفیانه امامی را به اسرائیل مطرح نموده بود و سایر نشریات چون تهران تایمز، شبکهٔ جاسوسی امامی را مرتبط با آژانس یهود دانستند، [۲۱] روحالله حسینیان، رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی به دفاع از سعید امامی پرداخت و فرضیهٔ خودکشی وی را رد کرده و عنوان داشت که او به قتل رسیدهاست. او در اولین گام، در گفتوگویی با روزنامه کیهان ادعا کرد که «نیروهای مرتکب قتلها، از طرفداران جدی رییسجمهوری بودهاند». و پس از مدت کوتاهی، به یک برنامهٔ زندهٔ تلویزیونی به نام «چراغ» دعوت شد و او در آن برنامه ادعای خود را تکرار نمود که با واکنش تند دولت محمد خاتمی به علی لاریجانی، رییس وقت سازمان صدا و سیما روبهرو شد و صدا و سیما نیز طی اطلاعیهای انجام تخلف توسط برخی گردانندگان برنامهٔ چراغ را پذیرفت و حسینیان دیگر مجالی برای شرکت در برنامهای از این دست نیافت. حسینیان همچنین در مجلس ختم امامی نیز شرکت نمود که با اعتراض برخی نمایندگان مجلس روبرو شد.[۳۲][۳۳][۳۴][۳۵]
ناطق نوری، رئیس مجلس وقت نیز در جلسهای با روحانیت مبارز شرق تهران تأکید کرد که افرادی بهعنوان دگراندیش در وزارت اطلاعات نفوذ کرده و بهدنبال تسویه حساب بودند. حسینیان اندکی بعد در سخنرانی جنجالیای در مدرسهٔ علمیهٔ حقانی توضیحات بیشتری بیان کرد و مدعی شد که طراح قتلها موسوی از معاونین وزارت اطلاعات بوده و هدف او ایجاد تقابل بین رهبری و خاتمی و ایجاد فرصت برای جریان دوم خرداد برای تصاحب کامل قدرت بودهاست.[۳۶][۳۷] او بر این باور است که بازجوهای اولیه که زیر نظر دولت بودند، پرونده را منحرف کردهاند و پس از رسیدگیهای ابتدایی در دور جدید بازجوییها بیگناهی سعید امامی مشخص شده بود. حسینیان خواهان باز شدن پرونده برای مشخص شدن ریشههای قتلها شد.[۳۸]
آثار و تبعات پیگیری قتلهای زنجیرهای
- مقامات نظامی انفجار بمبی در شهر مشهد را به هواداران سعید امامی و مصطفی موسوی (کاظمی) نسبت دادند. این بمبگذاری به کشته شدن یک نفر و زخمی شدن دو تن دیگر انجامید.[۳۹][۲۳]
پیگیری قتلهای زنجیرهای و روشن شدن زوایای بیشتری از عملکرد وزارت اطلاعات توسط مطبوعات نقش مهمی در سرنوشت انتخابات مجلس ششم ایفا کرد. جناح راست که اکثریت مجلس را برای دو دوره در اختیار داشت در مجلس ششم به یک اقلیت ضعیف تبدیل شد وهاشمی رفسنجانی (که قتلها و تخلفات وزارت اطلاعات در دوران وی روی داده بود) نیز نتوانست به مجلس راه یابد. خصوصاً مقالات و کتب اکبر گنجی و عمادالدین باقی که اندکی پیش از انتخابات منتشر و مورد استقبال گسترده قرار گرفت در شکست هاشمی رفسنجانی و کاندیدهای جناح راست موثر بود.
برکناری دری نجفآبادی و راهاندازی دستگاه اطلاعات موازی توسط خامنهای
آنگونه که محمد محمدی ریشهری در کتاب خاطرات خود نقل میکند روحالله خمینی به میر حسین موسوی نخست وزیر وقت پیام داده بود که «در مورد همهٔ وزارتخانهها هر کس را که خواستی منصوب کن اما در مورد وزارت اطلاعات با من هماهنگی کن.» از آن پس و در دوران علی خامنهای نیز این رویه حفظ شده و وزارت اطلاعات عملاً با نظر رهبر اداره میگردیدهاست. خاتمی نیز علیرغم پیروزی گسترده در انتخابات پست وزارت اطلاعات را به روحانی راستگرا (قربانعلی دری نجفآبادی) داد. پس از برکناری دری نجفآبادی در پی رویداد قتلهای زنجیرهای، گرچه خود او از اتهام دست داشتن در قتل کنار گذاشته شد اما برکنار گردید. با برکناری وی و اخراج برخی دیگر از عوامل سعید امامی از وزارت اطلاعات کنترل خامنهای بر این وزارت به حداقل رسید. خامنهای در پی آن حفاظت اطلاعات سپاه، حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، حفاظت اطلاعات قوه قضائیه را فعال کرده و از آن طریق به اعمال کنترل امنیتی خود ادامه داد. برخی منابع از کنترل شخص خاتمی و وزرایش توسط این نهادها خبر میدادند. اصلاحطلبان از عنوان «نهادهای موازی اطلاعاتی» برای این تشکلات استفاده کرده و خواستار برخورد با آن شدند گرچه در این زمینه به موفقیتی دست نیافته و بعضاً خود قربانی آن شدند.[۴۰][۴۱][۴۲]
شیرین عبادی، برندهٔ جایزهٔ صلح نوبل و فعال حقوق بشر در مصاحبه با روزنامهٔ زود دویچه تسایتونگ گفته است که[۴۳]: «من پس ازانجام وظایف کاری به عنوان یک وکیل و همچنین زمانی که در عرصهٔ حقوق بشر فعال شدم، نامم در لیست مرگ رژیم قرار گرفت». وی در پاسخ به سوال خبرنگار روزنامهٔ آلمانی زود دویچه تسایتونگ مبنی بر این که «موضوع لیست ترور چیست؟» گفت: «بهطور اتفاقی، من با همکاران وکیلم در حال بررسی موضوع قتل نیروهای اپوزیسیون در ایران بودیم که ناگهان اسم خودم را در لیست ترورهای آینده مشاهده کردم. مسئولین دقت نکرده بودند که اسم من را از لیست موجود در پروند پاک کنند. لیست به امضاء وزیر اطلاعات وقت آقای قربانعلی دری نجفآبادی مزین است. پس از انتشار لیست مذکور و آغاز اعتراضات زیاد، ایشان چارهای جز استعفا نداشت».[۴۴]
برخی قربانیان قتلهای زنجیرهای
قربانیانی که پروندهٔ قتل ایشان توسط دادگاههای ایران پیگیری شد و بعضاً به صدور حکم علیه مقامات وزارت اطلاعات انجامید: [۴۵]
- داریوش فروهر
- پروانه اسکندری
- محمد مختاری
- محمد جعفر پوینده
- حسین برازنده
- احمد تفضلی
- احمد میرعلایی
- حمید حاجیزاده و پسر ۹ سالهاش «کارون»
- غفار حسینی
- ابراهیم زالزاده
- کاظم سامی
- هایک هوسپیان مهر
- مهدی دیباج
قربانیان عملیات میکونوس که پروندهٔ ایشان در دادگاههای آلمان پیگیری و به صدور حکم علیه مقامات وقت ایران منجر شد:
برخی دیگر از افرادی که از قربانیان قتلهای زنجیرهای بودهاند:
- مجید شریف[۴۸]
- پیروز دوانی [۴۸][۴۹] [۱]
- فریدون فرخزاد [۵۰]
- رضا مظلومان [۵۱]
- مظفر بقائی [۵۲]
- عبدالرحمن قاسملو [۵۳]
- فاطمه قائم مقامی [۵۴]
- علی اکبر سعیدی سیرجانی [۵۵]
- سیامک سنجری [۵۶]
- حمید حاجی زاده
- معصومه مصدق
- دکتر جمشید پرتوی، متخصص قلب و پزشک سیداحمد خمینی
- سید احمد خمینی
- ملامحمد ربیعی
- فاروق فرساد
- شاپور بختیار
- حسین سرشار
- احمد میرعلائی
- شمس الدین امیر علائی
- محمدتقی زهتابی
- جواد صفار
- محمود طالقانی
- فخرالسادات برقعی
جستارهای وابسته
|
پانویس
- ↑ محاکمه عبدالله نوری وزیر کشور در دوران قتلها و مدیر مسئول روزنامه اصلاح طلب خرداد (آنچه روزنامه خرداد در خصوص پرونده قتلها مطرح کرده پاسخگویی وزیر اطلاعات وقت است که هم قدرت داشته و هم ظاهرا فتوی صادر کرده، از نظر ما وزیر اطلاعات وقت باید بخاطر قتلها پاسخگو باشد چون امنیت ملی را به خطر انداخته….– روزنامه همشهری، ۱۱ آبان ۱۳۷۸)
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ قتلهای زنجیرهای پرونده ناتمام ـ بخش اول در وبگاه روزنامه ایران (شماره ۲۱۶۸ – سال هشتم – دوشنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۱)
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ روایت دادستان کل ایران از ارتباط یکی از عاملان قتلهای زنجیرهای با اصلاح طلبان در وبگاه بی بی سی فارسی
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ پیامد قتلهای زنجیرهای در عرصه سیاسی ایران در وبگاه بی بی سی فارسی
- ↑ قتلهای زنجیرهای، پروندهای در ابهام و فراموشی؟ بی بی سی
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ بیانیه وزارت اطلاعات پیرامون دست داشتن برخی از عوامل خود سر این وزارتخانه در قتلهای زنجیرهای و دستگیری آنان توسط کمیته تحقیق محمد خاتمیروزنامه همشهری، ۱۳۷۷/۱۰/۱۶ صفحه۲
- ↑ Victims of serial killings by the information ministry (۱۹۸۸-۱۹۹۹)
- ↑ «تخمینهایی که از تعداد قربانیان انجام شدهاست، متفاوت است، طبق «مرز پرگوهر» ۱۰۳ تن قربانیان قتلهای زنجیرهای بودهاند، اما فقط محل و زمان قتل ۵۷ تن از آنان گزارش شدهاست و ۴۶ نفر دیگر ناپدید گشته و بعدها جسد تکه تکه شده آنان در نواحی مختلف حومه شهر پیدا شدهاست، تعداد دقیق قربانیان مشخص نیست و شاید رقمی بالاتر از این باشد.»
- ↑ «Killing of three rebel writers turns hope into fear in Iran», Douglas Jehl,New York Times, December ۱۴, ۱۹۹۸ p.A۶
- ↑ «Killing of three rebel writers turns hope into fear in Iran», Douglas Jehl,New York Times, Dec. ۱۴, ۱۹۹۸ p.A۶
- ↑ دوم خرداد در بزرگداشت اصلاحات در وبگاه روزنامه ایران (شماره ۲۱۳۶ – سال هشتم – دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۱)
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ Iranian killers spared death penalty BBC News, 29 January, ۲۰۰۳
- ↑ سخنرانی خامنهای در نمازجمعه تهران ۱۳۷۷/۱۰/۱۸
- ↑ معما بازخوانی یک پرونده در وبگاه روزنامه ایران (شماره ۲۰۷۲ – سال هشتم – چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۰)
- ↑ Killing of 3 Rebel Writers Turns Hope to Fear in Iran – The New York Times
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ قتلهای زنجیرهای در وبگاه ایران مانیا
- ↑ بازخوانی پرونده قتلهای زنجیره ای در بی بی سی
- ↑ بازخوانی پرونده قتلهای زنجیره ای در بی بی سی
- ↑ روزآنلاین، ۲۴ آذر ۱۳۸۴، درخواست برکناری وزیران کشور و اطلاعات
- ↑ Ebadi, Shirin, Iran Awakening, by Shirin Ebadi with Azadeh Moaveni, Random House New York, 2006, p.۱۳۸
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ گمانهزنیهای جدید درباره قتلهای زنجیرهای در وبگاه روزنامه همشهری
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ A Man Called Saeed Emami at IranTerror Database
- ↑ ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ ۲۳٫۲ اظهار نظر نمایندگان درباره پخش فیلم اعترافات باند سعید امامی در وبگاه روزنامه همشهری
- ↑ بازخوانی پرونده قتلهای زنجیره ای، بی بی سی
- ↑ گویا
- ↑ Iran Newspaper
- ↑ زخوانی پرونده قتلهای زنجیره ای، بی بی سی
- ↑ ناصر زرافشان آزاد شد
- ↑ vitali shentalinsky
- ↑ GANJI IDENTIFIED FALLAHIAN AS THE «MASTER KEY» IN CHAIN MURDERS
- ↑ اکبر گنجی: قتلهای زنجیرهای پروژهای حکومتی بود، بیبیسی فارسی
- ↑ روح الله حسینیان، پشت میز سابق سعید حجاریان! در وبگاه رادیو فردا
- ↑ همه مردان حاکمیت یکدست در وبگاه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران
- ↑ اعتراض نمایندگان مجلس به تحرکات تبلیغاتی دوستان سعید امامی در وبگاهروزنامه همشهری
- ↑ در پاسخ به پیام رئیسجمهوری، رئیس صدا و سیما تخلف در برنامه تلویزیونی «چراغ» را پذیرفت در وبگاه روزنامه همشهری
- ↑ سخنرانی حجت الاسلام حسینیان پیرامون قتلهای زنجیرهای در وبگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی
- ↑ سخنرانی جنجالی روح الله حسینیان در مورد قتلهای زنجیرهای در وبگاهشریف نیوز
- ↑ «متن سخنان حسینیان درباره موضوع آفتهای انقلاب اسلامی» (فارسی). خبرگزاری فارس، ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۷. بازبینیشده در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۷.
- ↑ Rogue group blamed for Iran bombing November 17, 1999 BBC World
- ↑ متن کامل استعفانامهٔ بهزاد نبوی(بی بی سی فارسی)
- ↑ «درباره سازمان اطلاعات موازی». گویا نیوز.
- ↑ «پاسخی به ابراهیم یزدی، علی افشاری». گویا نیوز.
- ↑ سخن گفتن از امنیت شوخی است وقتی وزیر امنیت لیست ترور امضاء میکند(پیک نت)
- ↑ سخن گفتن از امنیت شوخی است وقتی وزیر امنیت لیست ترور امضاء میکند(پیک نت)
- ↑ Iranian killers spared death penalty BBC News, 29 January, ۲۰۰۳
- ↑ ناگفتهها در پرونده قتلهای زنجیرهای
- ↑ مراسم یادبود قربانیان ترور میکونوس در برلین (صدای آلمان)
- ↑ ۴۸٫۰ ۴۸٫۱ میردامادی بار دیگر نیازی را به مناظره درباره قتلهای زنجیرهای فراخواند در وبگاه روزنامه همشهری (شماره ۲۷۶۸)
- ↑ عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری، صفحه ۶۴
- ↑ عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری، صفحه ۱۸۲ تا ۱۸۴
- ↑ عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری، صفحه ۲۰۲ تا ۲۰۴
- ↑ ناگفتهها در پرونده قتلهای زنجیرهای، صفحه ۹ تا ۱۱
- ↑ ناگفتهها در پرونده قتلهای زنجیرهای
- ↑ عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری، صفحات ۵۷، ۶۲، ۷۰، ۹۶، ۱۱۹، ۱۲۹، ۱۸۴، ۲۰۲
- ↑ عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری، صفحات ۵۲، ۵۹، ۶۰، ۶۵، ۷۳، ۷۴، ۹۰، ۹۷، ۱۰۴، ۱۲۵، ۱۳۳
- ↑ عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری، صفحات ۵۷، ۶۴، ۷۰، ۹۶، ۱۱۹، ۱۲۹، ۱۳۳، ۱۸۴، ۲۰۲
منابع
- کتاب تاریکخانه اشباح از اکبر گنجی
- کتاب عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری از اکبر گنجی
- کتاب ناگفتهها در پرونده قتلهای زنجیرهای از علیرضا نوری زاده
لینک مربوطه – http://tinyurl.com/68wxtx
.