چرا اسلام ستیزی حق هر ایرانی است؟
حتا اگر خردِ یک مسلمان، او را به سوی یکی دیگر از ادیان سامی (یهودیت یا مسیحیت» رهنمون شود، به عنوان کافر فطری یا ملی کشته خواهد شد. ورود به اسلام لازم است اما خروج از آن به هیج وجه ممکن و مجاز نیست. خروج از اسلام، همانا پذیرش محکومیت به مرگ در دستان متولیان دین است. متولیان دین حتا خود را برتر از «الله» خود می¬دانند و «کافران» یا «خطاکاران» را در همین دنیا با شمشیر دوشقه می¬کنند. پیش از آن که آن «کافر» یا «خطاکار» فرصت یابد در «دادگاه عدل الهی در روز جزا» توسط «الله» محاکمه و به جهنم فرستاده شود. « در سال ۱۷۶۵ جوانی ۱۶ ساله با نام لابار به تهمت این که تصویر عیسی را بر صلیب پاره کرد توقیف شد و تحت شکنجه قرار گرفت. وی به گناه خود اقرار کرد، به همین جهت سرش را بریدند و جسدش را در میان کف زدن مردم در آتش سوزاندند.» این بخشی از «اعتقادهای مردم» است که صدها بار در همین سی سال گذشته در ایران اسلامی به نمایشی روزمره تبدیل شده است. انتقاد از این «باور توده¬ها» از نظر «روشنفکران سیاسی» ایران هم نوعی «توهین به اعتقادهای مردم» به حساب می¬آید! این به اصطلاح «روشنفکران سیاسی» که برای گدایی و جلب نظر مردم، به دروغ و حقه بازی و شارلاتانیسم بی¬کران دچار شده¬اند، هرگونه انتقاد به اینگونه باورهای برخاسته از دین را «توهین به دین مردم» می¬نامند و حتا سران سپاه پاسداران را که سی سال است به کشتار مردم ایران دست یازیده¬اند و در نبردی در بلوچستان کشته شده¬اند، «فرزندان ایرانزمین» می¬نامند و خود را در غم «شهادت» آنان سوگوار می¬دانند!
دین را باید بدادگاه بکشانیم
وقتی یکی از این قدرتمداران از جمله ولایت وقیح اگر خدای نکرده مرتکب خطایی شود- اگرچه همچون امام، خطا ناپذیر و معصوم بشمار میآید- دین را باید مسئول بدانیم، و یا ولی وقیح را؟ وقتی زنی را بجرم زنا، سنگسار میکنند و بدین ترتیب شنیع ترین جنایت علیه بشریت بوقوع می پیوند، چه کسی را باید مسئول دانست، دین یا قاضی را و یا ماموران ی که متهم را در گودال تا سینه فرو میکنند و یا مردم سنگ انداز را؟ و یا وقتی مجرمی را به دار میآویزند و یا انگشتان و دست و پای سارقی را قطع میکنند، چه کسی را باید جنایتکار دانست، جانی بیمار و سارق گرسنه را و یا مجریان مجازات را و یا خدایی که چنین احکام ضد بشری را صادر کرده است؟ و یا وقتی که نه گویان و دگر اندیشان را در سیاه چال های مخوف پس از یک دوره ی طولانی شکنجه و تحقیر و تجاوز، برای مدتی نا معلوم نگاهداری میکنند، چه کسی را باید خشمگین و بیرحم و انتقام جو بدانیم، بازجو و یا قاضی و یا آن آئینی که چنین اعمالی را تایید و تصدیق میکند؟
و یا در همین راستا وقتی که زنان باکره ی دگر اندیش را شب پیش از اعدام مورد تجاوز قرار میدادند، مبادا که الله مجبور شود که به قول خود وفا کند و «محارب «باکره را به بهشت بفرستد، چه کسی را باید مسئول دانست؟ پاسداری که یک شبه داماد شده است وظیفه دینی خود را انجام داده است و یا وظیفه ی امنیتی و اداری خویش را؟ چه میشود اگر از حق امتناع محروم و به تجاوز بزن باکره ی کمونیست و یا مجاهد و یا دمکرات و یا هر چیز دیگری، مجبور بوده است؟ در آن صورت آیا پاسدار معذور است؟ آیا تاکنون روشن شده است که چه کسی را باید مسئول قتل عام انقلابیون جوان، بهترین فرزندان این بوم و در زندانها در سالهای ۶۶-۶۷، دانست؟ اگر آنرا به اراده و تصمیم امام خمینی نسبت بدهیم، آیا میتوان پذیرفت و یا باور کرد که دین در شکل بخشیدن به اراده و تصمیم وی، نقشی ایفا نکرده است؟ در چنین شرایطی شر را باید به کدام یک نسبت داد به شخص خمینی و یا دینی که خود را وقف آن کرده بود. به امام و یا دینی که او مظهر ش بود؟
زنده باد مرده ها و البته مرده باد زنده ها
هرچه افکار این شخصیت ها و سخنرانی هایشان به مردم بیشتر شناسانده بشود و نقد و بررسی گردد این نوع افکار ریشه دارترمی شوند و هویت مروجانشان هم روشن تر خواهد شد. چرا منتظر سالروز درگذشت و مرگ باشیم و فقط در این روزها از این بزرگان یادکنیم . ظاهراً ما فرزندان مرثیه و گریه هستیم و دوست داریم به جای پرداختن به مسایل اصولی و مثبت مجلس ختم ترتیب بدهیم ؛ هرچه هم یکی داد بزند که عزا بس است گوش شنوایی نیست .
حسن بهگر
رضا شاه و اسلام
بدهیهای میلیاردی خریداران نفت به ایران
مضحکه انتخابات رژیم اسلامی را بر سرشان خراب کنیم
حتی خودی ترین خودی هایشان هم میدانند که دیگر سرنوشت سهمشان از قدرت نه در پس برگزاری و اجرای این مراسم ارتجاعی و مذهبی بلکه در جدال سرنوشت ساز با مردمی که عزم جزم کرده اند تا سرنگونشان کنند٬ تعیین خواهد شد. روزی نیست که کابوس سرنگونی رژیم اسلامی و محاکمه سران رژیم اسلامی به جرم جنایت علیه مردم برایشان واقعی تر نشود. بی دلیل نیست که «راه حل های» رفسنجانی برایشان راهگشا نیست و بازتابی در صفوفشان ندارد. بی دلیل نیست که بخشی از صف اصلاح طلبان حکومتی به صرافت ترک این مراسم مضحک افتاده اند. از این رو برای حضور خود پیش شرط تعیین میکنند٬ تا شاید بهانه ای برای عدم حضور و جلوگیری از بی آبرویی بیشتر برای خود دست و پا کنند.
حزب اتحاد کمونیسم کارگری
Related link: http://tinyurl.com/4yqmja7
"سرقفلی چیزی به نام "زنان ایران
در امتداد برنامۀ «همه با هم» خمینی، از شاهزادۀ خاندان سلطنتی مخلوع و مقامات ممیزی و امنیتی اسبق هر دو رژیم بگیر تا همۀ «نیروهای مردمی» که قلبشان برای یک ایران هستهای میتپید، همه با هم شدند. که چه؟ که قانون اساسی.جمهوری اسلامی «بی تنازل اجرا بشود». پیش شرط؟ نسیان مطلق سیاسی-قضائی در مورد پروندههای حاکمان و کارگزاران رژیمهای سرکوبگر پهلوی و جمهوری اسلامی. ریش سفیدانی از چپ نو و کهنه تا فمینیستهائی و ضد فمینیستهائی و غیره…، همه به قیمت فراموشی کارنامۀ متهمان به جنایتکاریها و رد دادخواهیها، کمابیش باهم شدند. بیانیهها و رفتارهای ضد و نقیض کروبی، موسوی و نیز رفسنجانی، ادیت و ترجمه شد. سرتیترهای همهپسند در رسانهها هژمونی بلامنازع یافت. تک و توکیشان هم از «حقوق کارگر و زنان و اقوام» سخنی گفتند. اما مسئله تهش بود. تهش را که نگاه میکردی باز برمیگشت به «اسطورۀ» خمینی و همان قانون اساسیاش که حتا روی کاغذ هم، ضد حقوق بشر بود. همین بود مدنیت؟!
هایده ترابی
July 22, 2011
قیام ملی سی تیر بزرگترین درسی بود که به ملت های در بند استبداد و استعمار داده شد
یک رنگی" موضع و ابزار مبارزه، اساس براندازی "
آیت الله خمینی، که بنیان حکومت را بر دروغ و پیمانشکنی و چند رنگی نهاد (یعنی همان صفت هایی که از دیرباز در ایران باستان، به عنوان دشمنان ایران تلقی شده اند)، به همه ی گروه های مخالف شاه، «نارو» زد و یک شبه، حکومت را در سینی طلا از نیروهای مخالف و رؤسای غربی که طرح روی کار آمدن یک رژیم بنیادگرای مذهبی را زده بودند، تحویل گرفت و به کینه ی دیرین خود برای نابود کردن سرزمین ایران و دستاوردهای پهلوی ها، جامه ی عمل پوشاند.
ابزار خمینی برای رسیدن به قدرت و تشکیل نظام سراسر دروغش، «دروغ و دورنگی» بود. بی گمان چنین حکومتی همانگونه که روزی خوشبین های هوادارش را (که آنها هم از آلترناتیو و ابزار و مواضع دروغ و فریب استفاده کرده بودند، از سر راه برداشت) بخاطر ماهیتش، دیری نخواهد پایید و دوره ی سیاه آن به پایان خواهد رسید. اما نکته در اینجاست که از پس ِ آن دوره و آن اشتباهات، گروه های مختلف چه تجربه ای اندوخته اند؟ و آیا باز هم باید شاهد تکرار و «دور باطل» تاریخ باشیم؟
نوبت محاکمه سران جمهوری اسلامی به جرم جنایت علیه بشریت فرا رسیده است
جولای رو زجهانی عدالت جزایی است. سیزده سال پیش (۱۷ جولای ۱۹۹۸) در چنین روزی دولتهای جهان در روم معاهده روم را به تصویب رساندند. معاهده ای که دادگاه بین المللی جنایی لاهه را ایجاد و مسئول پیگرد سران دولتهایی قرار داد که مرتکب جنایت علیه بشریت، نسل کشی و جنایات جنگی شده و در کشور خود امکان محاکمه آنها نیست. در سیزدهمین ساگرد تصویب معاهده روم و در سالگرد روز جهانی عدالت جزایی و در ادامه شکایت کمیته بین المللی علیه اعدام در تاریخ ۲۸ آگوست ۲۰۰۸ با شماره پرونده ( و ت پ -سی ر -۷۷۷/۰۹ ) جمهوری اسلامی یکی از جنایتکارترین رژیم های سیاسی دنیاست. آنچه ویژگی منحصر به فرد جمهوری اسلامی در ارتکاب جنایت علیه بشریت و نسل کشی را تشکیل میدهد، مستمر بودن و سیستماتیک بودن این جنایات در طی سه دهه میباشد. جمهوری اسلامی قاتل سه نسل از مخالفینش میباشد. جمهوری اسلامی تنها رژیم سیاسی دنیاست که پرونده جنایتش به یک دوره کوتاه معین ختم نمیشود. جنایت در جمهوری اسلامی از نخستین روزهای به قدرت رسیدن آنها در سال ۵۷ آغاز و تا به امروز بطور متوالی نقشه مند و سازمان یافته اجرا میشود. از معدود رژیمهای سیاسی دنیاست که دامنه جنایتهایش از مرزهای جغرافیایی خود فراتر رفته و در کشورهای متعددی جنایت انجام داده است. معدود رژیمهای سیاسی دنیاست که قربانیانش را تنها شهروندان کشوری که حاکمیت دارد در بر نمیگیرد و شهروندان سایر کشورها نیز، طعمه آتش جنایت جمهوری اسلامی شده اند. جمهوری اسلامی یک تهدید و خطر جدی نه تنها برای مردم ایران که برای کل بشریت در سراسر دنیاست. جمهوری اسلامی با ابتدایی ترین حقوق و آزادیهای اساسی و پایه ای مردم منافات ندارد. سران این نطامی که سه دهه وسیعترین جنایت علیه بشریت را مرتکب شده اند باید هر چه زودتر در دادگاههای بین المللی به محاکمه فراخوانده شوند. سران جمهوری اسلامی به دلایل زیر بر اساس ماده های ۶ و ۷ اساسنامه روم متهم به جنایت علیه بشریت و نسل کشی بوده و باید محاکمه شوند:
۱- قتل عام یا کشتار دسته جمعی (ماده ۶ اساسنامه روم)
سران جمهوری اسلامی از اولین روزهای به قدرت رسیدنش در سال ۵۷ کشتار مخالفین سیاسی خود را نقشه مند، آگاهانه و سازمان یافته و بطور مداوم به قصد نابودی فیزیکی دستگیر، شکنجه، اعدام و به قتل رسانده و کماکان به این جنایت ادامه میدهد. . مهمترین موارد این کشتارهای سیاسی جمهوری اسلامی به قرار زیر است:
کشتار مردم خوزستان (مرداد ۵۸)
در ۹ خرداد ۵۸ نیروهای نظامی رژیم به مردم و مخالفین حکومت در خرمشهر یورش کرده و مردم را به رگبار مسلسل بسته و صدها تن از مردم بیگناه از زن و مرد و کودک و پیر را قتل عام میکنند. آمار کشته شدگان بیش از ۲۰۰ نفر اعلام شده است.
کشتار مردم کردستان در مرداد ۵۸
در ۲۸ مرداد ۵۸ خمینی فرمان حمله سراسری نطامی به کردستان را صادر کرده که به دنبال این یورش نظامی و حملات نطامی چه از طریق بمب افکن ها و چه از طریق دستگیری و اعدامها صدها نفر به قتل میرسند.
کشتار مردم در روستای قارنا در شهریور ۵۸
در اثر یورش نظامی سازمان یافته جمهوری اسلامی به روستای قارنا در کردستان در تاریخ ۱۰ شهریور ماه ۱۳۵۸ تعداد ۷۰ نفر از اهالی روستا که عموما زن ها و کودکان بودند به قتل میرسند.
کشتار مردم انزلی در مهر ماه ۵۸
در مهر ماه ۵۸ سپاه پاسداران به سمت ماهیگیران انزلی که خواهان حق آزادنه صید در دریای انزلی داشتند آتش گشوده و ۳ نفر را کشته و ۵۰ تن را مجروح ساختند. در فردای آن روز اعتراض توده ای و وسیع تری برگزار میشود که باز سپاه به مردم آتش گشوده و تعداد دیگری از مردم را به قتل میرساند.
کشتار مردم گنبد و ترکمن صحرا (اسفند ۵۸)
در اسفند سال ۵۸ جمهوری اسلامی در یک یورش خونین به مردم گنبد و ترکمن صحرا بنا به منابع دولتی ۹۴ نفر را در یک روز تیرباران کردند.
کشتار دانشجویان تحت عنوان انقلاب فرهنگی (اردیبهشت ۵۹)
در اواخر فرودین ۵۹ خمینی فرمان یورش به دانشگاهها و سرکوب کلیه نیروهای سیاسی مخالف را میدهد که با اجرای این طرح:
یورش نظامی و سرکوبگرانه به کلیه دانشگاهها در سراسر کشور انجام گرفته که در اثر آن طبق آمارهای دولتی ۳۸ نفر کشته و بیش از ۱۵۰۰ نفر زخمی شده اند.
-
صدها نفر دستگیر و مورد شکنجه و تعدادی نیز اعدام میشوند.
-
کل دانشگاههای کشور را به مدت ۲ سال بسته و از تحصیل مردم جلوگیری کردند.
-
تعداد زیادی از اساتید و کارمندان و دانشجویان را برای همیشه از دانشگاه اخراج کردند.
کشتار سالهای ۶۰ تا ۶۷
از روز ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ جمهوری اسلامی یک تعرض نطامی امنیتی پلیسی خشونت آمیزی را باه قصد نابود سازی کلیه گروهها و فعالین و اعضا و هواداران گروههای سیاسی مخالف دولت آغاز کرد که در طول این مدت هزاران نفر کشته و دهها هزار نفر دستگیر و تحت شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفتند.
کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷
در ماههای مرداد و شهریور ۶۷ جمهوری اسلامی طی یک برنامه سازمان دهی شده دست به کشتار وسیع زندانیان سیاسی در سراسر زندانهای کشور زد. تعداد قربانیان و اعدامی های این جنایت تا ۱۲۰۰۰ نفر اعلام شده است اما لیست و نامهای مشخص حداقل ۵۰۰۰ نفر توسط سازمانهای مختلف اعلام شده است.
کشتار اعتراضات ۱۳۷۱
به دنبال افزایش تورم اقتصادی به بالای ۵۰ درصد در شهرهای مختلف ایران علیه سیاستهای اقتصادی دولت تظاهراتی صورت گرفت که جمهوری اسلامی این اعتراضات و تظاهراتها را با خشونت و کشتار مردم سرکوب کرد.این تظاهراتها در شهرهای مشهد، اراک، مبارکه، چهاردانگه تهران و… بود. طبق آمارهای دولتی تنها در شهر مشهد دست کم ۶ نفر کشته شدند.
حمله به دانشگاه در ۱۸ تیر ۷۸
به دنبال تظاهرات دانشجویان در اعتراض به توقیف یک روزنامه در ایران، نیروهای نظامی جمهوری اسلامی به داخل کوی دانشگاه و خوابگاههای دانشجویی حمله برده و ضمن تخریب اموال دانشجویان آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و صدها نفر را بازداشت کردند. حمله و ضرب و شتم دانشجویان تا صبح ادامه داشت. این حمله به اعتراضات گسترده و چند روزه دانشجویان و مردم در تهران و شهرستانها انجامید. در دانشگاه تبریز نیز روز شنبه ۱۹ تیر درگیریهای گستردهای روی داده که به کشته شدن چندین نفرانجامید.
کشتار مردم معترض ابادن در تیر ماه ۱۳۷۹
در روز چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۳۷۹ مردم آبادان در اعتراض به وضعیت بد آب آشامیدنی دست به اعتراض زدند. مقامات دولتی با بسیج نیرواز اهواز و سایر شهرها در همان روز فضای شهر را نظامی کرده و دست به کشتار وسیع مردم زدند. در جریان این سرکوب دهها نفر از مردم بیگناه آبادن کشته صدها تن مجروح و صدها تن دستگیر و راهی شکنجه گاهها شدند.
قتلهای سیاسی زنجیره ای (سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۶)
قتل های سیاسی که با قصد از بین بردن مخالفین توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی انجام گرفت. در اثر این قتلها تعداد ۱۴۰ نفر کشته شدند.
کشتارمخالفین و معترضین بعد از انتخابات ۱۳۸۸
در طی تنها یک سال از خرداد ۸۸ تا خرداد ۸۹ جمهوری اسلامی اعتراض مردم را به وحشیانه ترین شکلی سرکوب کرده و میکند. بر اساس گزارشات منتشر یافته طی این یک سال بیش از ۱۰۰ نفر در خیابانها به ضرب گلوله یا زیر شکنجه به قتل رسیده اند. ۱۸۰۰۰ دستگیر شده اند و نزدیک به ۴۰۰۰۰ فقره نقض حقوق بشر ثبت شده است. در طول این مدت هزاران نفر مجبور به ترک کشور و پناهندگی در کشورهای دیگر شده اند.
۲- جنایت علیه بشریت (ماده ۷ اساسنامه روم)
جمهوری اسلامی همچنین در طول حاکمیت سه دهه خود مرتکب اعمالی شده است که عین مصداق جنایت علیه بشریت میباشد.
در زیر به بخشی از مصادیق جرم جمهوری اسلامی در این زمینه میپردازیم:
-
جمهوری اسلامی در طول سه دهه از حاکمیت خود بطور سیستماتیک و سازمان یافته مرتکب اعمالی از جمله قتل، حبس و محرومیتها و آزارهای فیزیکی و جسمی، شکنجه، تجاوز، بردگی جنسی شده است.
-
دستگیری شکنجه و اعدام کلیه گروههای سیاسی مخالف نظام و تلاش برای انهدام کامل این گروهها و کلیه منابع و امکانات مالی و ملکی آنها.
-
دستگیری، شکنجه، آزار و اعدام مخالفان دینی حاکمیت، لائیک ها و اقلیت های مذهبی و تحمیل تبعیض آشکار علیه آنها
-
دستگیری، شکنجه، آزار و اعدام همجنس گرایان
-
دستگیری شکنجه و اعدام کلیه مخالفین سیاسی دستگیری شکنجه و اعدام
-
تروریسم دولتی شامل انجام فعالیتهای تروریستی علیه مخالفین سیاسی در خارج مرزهای ایران
ترورهای سیاسی ایرانیان در خارج
براساس گزارشات خبری انتشار یافته، جمهوری اسلامی تعداد ۴۰۰ نفر مخالفین سیاسی ایرانی را در خاورمیانه، اروپا و آمریکا ترور کرده است. این ترورها در کشورهای عراق، ترکیه، پاکستان، فرانسه، آلمان ، اتریش، سوئد، انگلستان، امارت متحده عربی، آمریکا، فیلیپین، سوئیس، هندوستان، ایتالیا، دانمارک، روسیه و قبرس انجام گرفته است.
ترورهای سیاسی غیر ایرانیان
-
صدور حکم ترور برای نویسنده بریتانیایی سلمان رشدی
-
سازماندهی و دخالت مستقیم و غیر مستقیم در فعالیتهای تروریستی در عراق، ، لبنان، اسرائیل و آرژانتین
-
واشنگتن تایمز به چند عملیات تروریستی اشاره میکند که ظرف سی سال گذشته تحت حمایت سپاه پاسداران انقلاب انجام شده اند و از جمله بمب گذاری در سفارت آمریکا در بیروت در سال ۱۹۸۳ ، بمب گذاری در مرکز یهودیان در آرژانتین در سال ۱۹۹۴ ، بمب گذاری برجهای خبار ۱۹۹۶ در عربستان سعودی. در همین زمینه جمهوری اسلامی به دلیل فعالیتهای تروریستی در کشورهای آلمان، فرانسه، آرژانتین توسط دادگاههای این کشورها محاکمه و محکوم شده و جرم تروریستی آنها در این دادگاهها محرض شده است.
-
اعمال تجاوز بعنوان یکی از ابزارهای شکنجه علیه مخالفین حکومت
-
اجرای حکم وحشیانه و قرون وسطایی سنگسار در ایران
-
اعدام کودکان زیر ۱۸ سال
-
استفاده از کودکان در جنگ که بنا بر آمارهای دولتی منجر به قتل ۹۶۰۰۰ کودک زیر ۱۸ سال شده است.
-
تبعید مستقیم و غیر مستقیم کلیه مخالفین سیاسی فکری عقیدتی این نظام. از طریق وادار کردن میلیونها نفر به فرار از کشور.
بردگی جنسی
-
تحمیل قوانین تبعیض آمیز علیه زنان که در اثر آن میلیونها زن به دلیل حجاب و پوشش اجباری دستگیر زندانی یا مورد آزار و اذیت فیزیکی توسط نیروهای نظامی ایران شده است. محرومیت میلیونها زن از تحصیل و اشتغال در برخی از رشته ها. محرومیت میلیونها زن از حقوق برابر در امور ازدواج، طلاق، وراثت و حق سرپرستی بر کودکان. محدودیت در سفر آزادنه زن ها. در نتیجه این قوانین هزاران زن و دختر دچار آزار و اذیت های فیزیکی روحی و روانی شده و صدها زن به همین دلایل دست به خودکشی زده اند.
سایر جرایم مصداق جنایت علیه بشریت
-
سانسور وسیع و سازمان یافته علیه مطبوعات و رسانه های گروهی و مممنوعیت جامعه از دسترسی آزادانه به اطلاعات و افکار غیر دولتی ایجاد محدودیت در دسترسی آزادانه جامعه به اینترنت و ماهواره. دستگیری و مجازات روزنامه نگاران، خبرنگاران
-
اعتراف گیری خودسرانه دولتی از زندانیان سیاسی و نمایش آنها در رسانه های گروهی عمومی اعم از مطبوعات و تلویزیون های سراسری.
-
اعمال مجازات های قضایی وحشیانه و قرون وسطایی چون بردین انگشت های دست و پا بردین دست و پا و در آوردن چشم از حدقه برابر قوانین قصاص و مجازات های اسلامی.
-
ایجاد وسیعترین تبعیضات و بی حقوقی ها نسبت به مهاجرین و پناهندگی غیر ایرانی علی الخصوص مهاجرین و پناهندگان افغانی تبار. محدویت در ازدواج، اشتغال آزادانه و خدمات تحصیل رایگان برای میلیونها پناهنده و مهاجر افغانی و عراقی و غیره. اخراج اجباری و خشونت آمیز ممیلیونها پناهنده و مهاجر افغانی تبار از ایران
-
ممنوعیت ایجاد تشکل های سیاسی مخالف نظام
-
ممنوعیت ایجاد تشکل ها و اتحادیه های صنفی کارگری و کارمندی
-
ممنوعیت حق اعتصاب، تجمعات اعتراضی صنفی یا سیاسی. سرکوب خشونت آمیز هر تجمع مخالف دولت.
-
توقیف ها و دستگیری های خودسرانه دولتی
-
مداخله خودسرانه دولتی در زندگی خصوصی افراد و در امور خانوادگی، اقامتگاه، و مکاتبات و ارتباطات مخالفین سیاسی و کنترل پلیسی شبکه ارتباطی مخالفین سیاسی با فامیل، بستگان و دوستان خود.
-
ممانعت از ورود مخالفین سیاسی خارج کشور
-
محدودیت در اشتغال و سفر برای مخالفین سیاسی
-
وادار کردن افراد به شرکت در تجمعات و برنامه های سیاسی مذهبی دولتی
-
محروم کردن افراد از حق کاندید شدن در اداره امور سیاسی قضایی اجرایی کشور و به تبع آن محروم کردن جامعه از حق مشارکت آزادنه در انتخابات و رای دادن به نمایندگان واقعی خود.
-
ایجاد محدودیت در پوشش زنان و مردان
-
محروم کردن جامعه از حق شرکت آزادانه در فعالیتهای هنری فرهنگی اجتماعی مورد نظر خود. ایجاد محدودیتهای سیاسی و مذهبی در انتشار آثار هنری فرهنگی
-
وابستگی کامل سیستم قضایی به دولت و رویه های سیاسی دولت. بدینگونه سیستم قضایی کشور بطور کامل در خدمت دولت و نطام سیاسی قرار گرفته و با هر مخالف سیاسی برخورد قضایی میشود.
-
وادار کردن زندانیان به اعتراف و شهادت علیه خود از طریق شکنجه و آزارهای فیزیکی روحی و روانی.
-
محرومیت مجرمین و زندانیان به ویژه زندانیان سیاسی از حقوق و تضمین های اولیه انسانی از جمله تفهیم اتهام حق داشتن وکیل و حق دفاع آزادانه و امن از خود در مقابل اتهامات.
-
محرومیت کل جامعه از برقراری یک ساختار سیاسی مبتنی بر دخالت مستقیم و مستمر مردم و جایگزین کردن آن به سیستم مبتنی بر دخالت مستقیم و مستمر نیروهای نطامی و امنیتی کشور.
-
سلب آسایش و امنیت جامعه و تحمیل یک جنگ بیهوده هشت ساله به مردم که در اثر آن میلیونها نفر کشته و زخمی و اسیر شده و در اثر آن سلامت جسمی، روحی و روانی شان به خطر افتاده است.
-
اقدام برای تولید سلاحهای هسته ای به قصد امتیاز گیری و بهره برداری سیاسی و به خطر انداختن صلح و امنیت جهانی.
*************************************************************
جمهوری اسلامی با تحمیل خشونت آمیز نظامی امنیتی، یک بربریت تمام و در مغایر با کلیه تعهدات حقوق بشری به جامعه تحمیل کرده است. سران جمهوری اسلامی متهم اند که در طی سه دهه با استفاده از خشونت آمیزترین اشکال سرکوب و نیروی قهریه نظامی یک جنایت عظیم و سیستماتیک و برنامه ریزی شده ای را علیه بشریت سازمان داده اند. امروز کوژکترین پایبندی به عدالت جهانی می طلبد که کلیه کسانی که در ایجاد چنین توحشی دست داشته اند به میز محاکمه کشیده شوند.اینها تنها گوشه ای از دریای بیکران اتهامات سران جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی میلیونها نفر شاکی دارد. در مقابل هر یک از این جرایم و اتهامات ذکر شده کوهی از اسناد ومدارک مستدل جود دارد و هزاران شاکی فی الحال موجود حاضرند در خصوص این اتهامات شکایتهای شخصی ارائه دهند. نوبت محاکمه سران جمهوری اسلامی در سیزدهمین سالگرد تصویب معاهده روم و در سالرگرد روز جهانی عدالت جزایی فرا رسیده است. امسال باید سال محاکمه سران جمهوری اسلامی و در راس آنان خامنه ای بعنوان نماد اصلی حکومت باشد.
با احترام منتظر اقدامات فوری مقامات دادستانی میباشم.
کمیته بین المللی علیه سنگسار/ کمیته بین المللی علیه اعدام
کمیسیون پیگیری شکایت علیه جمهوری اسلامی در دادگاه بین المللی جنایی لاهه
فرشاد حسینی
Related Link: http://tinyurl.com/3h6qmon
افشای کشف منابع عظیم نفت و گاز در ایران و امضای قرارداد ننگین با چین و روسیه به دستور رهبری ولایت وقیح
بر اساس اخبار منتشر شده از سوی کارشناسان ایران سبز، اکتشافات اخیر توسط شرکت نفت سی ان پی سی چین و پتروناس مالزی صورت گرفته و این کنسرسیوم طی هفتههای اخیر گزارش عملکرد خود را به دولت ایران ارائه کرده است.پس از دریافت این گزارشها دفتر رهبری ایران بلافاصله ضمن بر عهده گرفتن مدیریت اخبار و اطلاعات این اکتشافها، انتشار هرگونه خبری از جزییات موضوع را ممنوع اعلام کرد. بعلاوه با دستورآیت الله خامنهای هیاتی از مقامهای دفتر رهبری و قرارگاه خاتم الانبیاء تشکیل و جلسات متعدد و مداومی را با هیاتهای چینی، روسی و مالزیایی برگزار کردند که نتیجه این جلسات روز جمعه ۲۴ تیرماه ۱۳۹۰ بعنوان سندی ننگین در تاریخ حاکمیت نظام مستبد دینی بر ملت و کشور ایران، به امضای نمایندگان دفتر رهبری از یک سو و کنسرسیوم چینی، روسی و مالزیایی رسید.به گزارش کارشناسان ایران سبز در این اجلاس مواردی مورد توافق طرفین قرارگرفت که بطور خلاصه بخشی از آن به این شرح است:۱- امتیاز استخراج و بهربرداری از منابع جدید کشف شده نفت و گاز ایران برای مدت ۲۵ سال به کنسرسیومی متشکل از شرکت ملی نفت چین (سی ان پی سی) شرکت پتروناس مالزی و شرکت لوک اویل روسیه واگذار میگردد.۲- این شرکتها با قیمتی توافقی و رسما زیر قیمت بازارخریدار نفت ایران خواهند بود و ترجیحا به قیمتی خارج از قیمتهای مصوب اوپک نفت را در بازارهای بین المللی به فروش خواهند رساند.۳- سهم شرکت نفت چین از این کنسرسیوم ۵۰ درصد خواهد بود.۴- سهم لوک اویل روسیه از این قرارداد ۳۸ درصد خواهد بود. (در پی امضای این قرارداد نفتی با ایران، شرکت نفت لوک اویل روسیه جایگاه خود را در بین شرکتهای نفتی بزرگ جهان از رتبه ۲۵ به رتبه پنجم ارتقاء میدهد. بیشترین سهم لوک اویل در اختیار دولت روسیه قرار دارد و همسر ولادیمیر پوتین از سهامداران آن محسوب میشود) ۵- سهم شرکت پتروناس مالزی از این قرار داد ۱۲ درصد خواهد بود.۶- ایران موظف است ۹۷ درصد از سهم درآمدی خود با طرف چینی را از آن کشور کالا وارد کند و فقط ۳ درصد باقی مانده را بصورت دلار یا یورو دریافت نماید. بعلاوه طی این مدت چینیها ۸۵۰ پروژه بزرگ اجرایی را به انتخاب خود در ایران مدیریت و اجرا خواهند کرد.۷- در مورد چگونگی دریافت سهم درآمدهای نفتی از شرکت لوک اویل، سپاه پاسداران با انعقاد ۳ قرارداد عظیم نظامی ۱۵ ساله در قالب سهم ۳۸ درصدی روسیه از منابع نفتی مردم ایران، تجهیزات و تسلیحات نیروی هوایی، زمینی و دریایی خود را تامین خواهد کرد که بخشی از قراردادهای نظامی مورد توافق به این شرح است:نیروی هوایی سپاه: تا سقف ۲۰۰ فروند هواپیمای جنگنده سوخو ۳۰نیروی زمینی سپاه: ۶۰۰ دستگاه تانکهای پیشرفته ۹۰ اسنیروی دریایی سپاه: ۶ فروند زیر دریایی تهاجمی یاسن– بعلاوه سپاه پاسداران در یک فرایند زمانی ۱۴۰۰ نفر از نیروهای خود را برای آموزشهای تخصصی به روسیه اعزام خواهد کرد.گزارشهای کارشناسان ایران سبز نشان میدهد رقم بخشی از این قراردادهای نظامی بالغ بر یکصد میلیارد دلار است.۸- نحوه دریافت درآمدهای ناشی از فروش نفت به پتروناس مالزی تاکنون مشخص نشده است.لازم به ذکر است پس از اجرای این قرار داد، چینیها ۸۰ درصد از کل اقتصاد ایران را قبضه خواهند کرد و نه تنها بعنوان بزرگترین شریک تجاری کشور محسوب میشوند، بلکه پس از دوران استعماری بریتانیا که ۸۳ درصد از اقتصاد هند را به خود محدود کرده بود، ایران نخستین کشوری است که رسما اقتصاد خود را تسلیم یک دولت خارجی میسازد.محمود احمدینژاد اخیرا اعلام کرده بود که بزودی میزان مبادلات سالانه اقتصادی ایران و چین به مرز یکصد میلیارد خواهد رسید که طبعا این ادعا در چارچوب اجرای محرمانه همین پروژه خفت بار و سیاه نفتی مطرح میشود. (میزان مبادلات رسمی بین ایران و چین درسال ۲۰۱۰ میلادی ۱۳ میلیارد دلار اعلام شده بود).۹- از مجموع هزینههای اکتشاف، استخراج و بهره برداری منابع عظیم نفت و گاز جدید کشف شده در ایران ۶۵ درصد توسط دولت ایران و ۳۵ درصد توسط کنسرسیوم چینی، روسی و مالزیایی (به نسبت سهم هر کشور) پرداخت خواهد شد.۱۰- دولتهای چین و روسیه در ازاء غارت عظیم منابع نفتی ایران و همدستی با نظام حاکم متعهد شدهاند که تا حد امکان از مواضع دولت در فعالیتهای هستهای حمایت کنند و تلاش نمایند با میانجگریهای بیشتر و ایجاد وقفه در تلاشهای بین المللی برای وادار کردن ایران به پذیرش خواستهای جامعه جهانی، زمینه را برای حل و فصل بحران هستهای ایران و احیانا کاهش تحریمها فراهم نمایند. آنها همچنین از حکومت ایران خواهان انعطاف بیشتر در مواضع هستهای و مجال دادن به چین و روسیه برای نقش آفرینی بیشتر در این باره شدهاند. وعدهای که اگر کمکی به پایداری بیشتر رژیم حاکم ننماید – که البته توان پایدار نگهداشتن آن را ندارند – اما قطعا به ویرانی بیشتر اقتصاد فلاکت بار ایران منجر خواهد شد.رسمی اقتصاد ایران به دولتهای بیگانه.
ديگه کافيه! بساط لمپنهاي اسلامي را بايد جمع کرد
از بلندگوهاي يک رژيم نفرت انگيز اسلامي٬ روزانه صدها بد و بيراه و فحش نثار زنان ميشود٬ مشتي آخوند لمپن و ساديست ٬ عليه زنان رجز خواني ميکنند. گله هاي حزب اللهي و سگهاي ارشاد را روانه کوچه و بازار ميکنند و به زنان و دختران بدليل داشتن لباسهايي با رنگ روشن و يا نداشتن چادر و عبوس نبودن و شبيه فاطمه زهرا و خواهران زينب نبودن٬ بند ميکنند٬ آنها را ميگيرند و جريمه ميکنند و شلاق ميزنند و اين داستاني است که سي سال است تکرار ميشود.
انتخابات نه! فقط سرنگونی
خيانت، خاتمي، موسوي، كروبي4 واژه مترادف
مينا احدى: خودمان ميخواهيم سنگسار شويم! اصلاح طلبان و جنايتي به اسم سنگسار