بایگانی
اسلام ، نابود کننده اصل جوانمری
اندیشیدن با مفهوم « احتیاج » درروابط اجتماعی وسیاسی واقتصادی ، این روابط را به عرصه ِ گلاویزی وکشمکش قدرت میکاهد . هرکسی ازیکسو حاکم وازسوی دیگر، محکومست . ازآنجا که همگی خودرا محتاج همدیگر، میاندیشند ، رابطه میان همه ، رابطه « گلاویزی وستیزندگی همه برسر حاکمیت وتابعیت » میشود . اینکه یکی محتاج دیگریست ، دیگری باید تابع اوبشود . بدینسان ، سراسراحتیاجات اجتماعی ، میدان گلاویزی قدرتخواهی همه میگردد . هرچند نیز شخصی درظاهر، حاکم برهمه باشد ، درباطن ، محکوم وتابع همه است و چون این محکومیت وتابعیت، دردناک وعذاب آوراست ، میکوشد ، برحاکمیت خود وبر محکومیت دیگران بیفزاید . ویا احتیاج دیگران را به خود ، بی ارزش وخوارسازد وخود را به عنوان « بی نیاز ازهمه » قلمداد کند . ولی خالقی نیز که دنیائی ، محتاج خود ، خلق میکند ، محتاج ِ خلقش هست . قدرت وترس ، دورویه جداناپذیر ازهمند . آنکه قدرت میخواهد ، میترساند، تا ازاو اطاعت شود ، ولی همچنین میترسد از اینکه تابعان ، ازقدرت او سرکشی کنند ، ازاین رو سرکشی ازقدرتش را « گناه » میداند . یهوه نیز که میکوشد « آدمی» مطیع ومحتاج خودش خلق کند، ازآن میترسد که آدم ، خدائی مانند او بشود. مفهوم گناه درادیان ، بیان « ترس خدا ازتابعانش » هست . آنکه نیز درترس ازقدرت ، اطاعت میکند ، قدرت را دراطاعت کردن ، میفریبد و ریا میکند ، تا فرصت گریزاز ترس را بیابد . واژه « ترس » درپهلوی ، این رویه های گوناگون را نشان میدهد . بیشتر بخوانید…
فاحشگی، مقام زن در اسلام
در نظام معیشتی ِ اسلام، زنان تنها و تنها از طریق تن فروشی ارتزاق می کنند. محل و ممر درآمد زن در اسلام خدمات جنسی است. در اسلام هیچگونه راه و روش و طریق وشیوه و پیشه و کاری برای گذران زندگی زن و کسب درآمد و تأمین هزینه های روزمره، به جز تن فروشی متصور نیست، توصیه هم نشده. البته پیرزنان عجوزه که فاقد کالای سکس برای فروشند، آورده شده که با دوک نخریسی خود را مشغول می کنند. شغل و حرفهء زنان در اسلام و قرآن روسپی گری است. کلفتی برای شوهر و یا ارباب و نگهداری از فرزندان وی، به خودی خود و بدون ارائه سکس هیچگونه دستمزدی ندارد.
در اسلام از دو گروه زنان یاد شده است: زنان آزاد و کنیزان. در اسلام هر دو صفت آزاد و کنیز به وجه موهن بکار رفته است. چراکه زن آزاد یعنی زنی که برده نیست و در اینجا کلمهء آزاد به هیچ وجه به معنی آزادی نیست.
کنیز که وضعیتش معلوم و تکلیفش روشن است. کنیز برده ای است خریداری شده و یا به غنیمت گرفته شده در غزوات و جنگهای تجاوزکارانهء مقدس اسلام که دارای هیچ اختیار و انتخابی نیست و جانش موهبتی است که از جانب ارباب و صاحبش به وی ارزانی گردیده. کنیز در قبال دفع شهوت ارباب و پسران و دوستان وی و کلفتی برای آنان لقمه نانی می خورد و زنده می ماند. بیشتر بخوانید…
جشن تکلیف
حد «تکلیف» در سن نه سالگی قمری, حدود ۸ سال و ۹ ماه, برای دختران مسلمان اغاز میشود. در مراسمی مشمئز کننده، بیماران کودک ستیز رژیم اشغالگر اسلامی دختر بچه های نه ساله ای را که هنوز در دنیای کودکانه خود سیرمیکنند، با تکلیف دوران زنانگی، یا سنت بردگی جنسی، و پوشش حجاب اجباری اموزش میدهند.
» تکلیف» ریشه در زن و کودک آزاری دیرنه ادیان و سنن بدوی دارد که استفاده جنسی، ختنه, تفکیک جنسیتی، و حجاب کودکان امروز از بقایای ان است. دختر بچه ها بدون هیچ تفکر و هیچ نقشی در انتخاب دین و عقیده شخصی خود به صرف متولد شدن از پدر و مادری مسلمان، مسلمان تلقی شده و موظفند تا آخر عمر مسلمان باقی بمانند. این کودکان از زمان حد «تکلیف» مجبور به پذیرش حجاب و قوانین زن ستیز اسلامی در مورد سرنوشت خود هستنند. این مراسم در مدارس دخترانه ایران برگزار می شود. سال پیش این مراسم در سفارت رژیم در لندن Here ، یک روز بعد روز جهانی زن! برای دختران مسلمان حامی رژیم نیز برگزار شد. بیشتر بخوانید…
مردم ایران اسلام نمی خواهند، آزادی می خواهند
اسلام در تضاد با حقوق بشر است، زیرا طرفدار تبعیض بین انسانها بوده و در پی سلطه الله و تعبد روح انسانی است. سالیان متمادی است که جامعه ما از اسلام رنج کشیده است و امروز یک روند عمیق بازنگری نقادانه آغاز شده است. این رونده تازه نیست، ولی در ژرفای خود و دامنه خود بیسابقه است. زکریا رازی، خیام، میرزا آقاخان کرمانی، احمد کسروی، صادق هدایت، علی دشتی، آرامش دوستدار و بسیار کسان دیگر در بستر سانسورها و محدویت ها و نادانی ها، در برخورد به اسلام و شیعه و خرافات نوشتند. آنها دریافتند که انتقاد به مذهب یکی از فعالیت های بنیادی در جامعه است. این تلاش در دوران معاصر و بخصوص با به قدرت رسیدن حکومت اسلامی در ایران و جنایات بیکران آن مستحکمتر گشته است. نقد امروز فقط نقد سیاسی به حکومت نیست، بلکه نقد آشکار رشدیابنده به خود قرآن و اسلام و بیراهه ۱۴۰۰ ساله اسلام میباشد. در مقابل موج انتقادی معاصر از یکسو نمایندگان حکومتی و از سوی دیگر سیاستمداران و روشنفکران اسلامگرا مانند عبدالکریم سروش و یوسفی اشکوری در دفاع از این دین محمدی بپا خاسته و منقدان اسلام را به سکوت دعوت میکنند و خواستار متوقف کردن نقد اسلام میباشند. بیشتر بخوانید…
از ما هیچ ملتی ، بی خیال تر و نا آگاه تر و خائن تر به خودش وجود ندارد
شیر پاک خورده ای چند وقت پیش، لابد به قصد روشنگری یک مطلب مستدل و پر
از مرجع نوشته بود اندر حالات و احوالات این که اعراب در زمان حمله به
ایران در سال 636 میلادی چه فجایعی کردند و خلاصه چه بلاهایی که سر مردان
و زنان این سرزمین نیاوردند و چه تعداد از زنان و کودکان ایرانی که به
اسارت رفتند و فاتحان، گریختکان را پی گرفتند؛ کشتار بیشمار و تاراج
گیری کردند و تنها در یک جنگ سیصد هزار زن و دختر به بند کشیده شدند و
شست هزار تن از آنان را به همراه نهصد بار شتری زر و سیم بابت خمس به
دارالخلافه فرستاند و در بازارهای برده فروشی اسلامی به فروش رسیدند؛ و
بعد هم با زنان دربند به نوبت همخوابه شدند و فرزندان پدر ناشناختهی
بسیار بر جای نهادند…..
به اینجا که رسید دیگر نخواندم، نخواستم بدانم. اشک در چشمهایم جمع شد و بیشتر بخوانید…
سکولاریسم یعنی مرگ بر اسلام!
در سپهر مغازلات روشنفکران سکولار با به اصطلاح نواندیشان دینی که پس از خیزش خرداد به فراز تازه ای ورود کرده، نوعی دریوزگی از و خاکساری به آستان مسلمانان نیرنگباز به چشم می خورد. برخی از ایشان با خواهش و تمناهای مشمئز کننده چنین می نمایند و چنان جلوه می دهند که گویا جامعهء ما در تمامی عرصه ها و حوزه هایش متوقف و معطل و منتظر سفسطه ها و مغالطات، احتجاجات دروغین و بی اساس، و فلسفه بافی های پوچ و عوامفریبانهء نواندیشان دینی و اسلامباره های ریاکار است که خوبی های نظام سکولار را تأیید کنند و مرحمت فرموده مجوز شرعی و فتوای ورود به بحث سکولاریزاسیون را صادر فرمایند.
بعضاً حتا برای کولی معلق هم می زنند و ضمن خندیدن به ریش خود، به عقبهء دانشگاهی و تحصیلکردهء آیت الله ها درس سکولاریزم می آموزند و یا مثل دایه مهربانتر از مادر خیر و صلاح مسلمانان متجاوز را در پذیرش اصل جدایی ِ دین و دولت می دانند و جهت حفظ بیضهء اسلام دستمال به دست گرفته و بیضهء نواندیشان دینی را که در سه دههء گذشته عامل و کارگزار نظام نکبت الهی بوده اند تیمار هم می کنند. هر حرفی که از دهان اسلام پرستان نواندیش و عقبهء اهریمن خارج می شود را در هوا می قاپند و سرخوشانه تأییدی بر مواضع سکولار خود می پندارند. بیشتر بخوانید…
چو ايمان نشيند به جای خرد
سرشت ِ آدم، بسان ِ جانداران ِ ديگر، با کُنش ِِ مهربانی و واکُنش ِ بيزاری آميخته شده است. مهربانی راز ِ زايندگی و پيوستگی در مردمان است. مهر برانگيزندهی بيزاری از ناخوشیها در راه ِ پاسداری از سامان ِ همبستگی برای زيستن است.
مهر نيرويی است که انسان را به سوی زيبايیها و خوشیها میکشد و بيزاری آدمی را از زشتیها و تلخکامیها دور میدارد. آدمی برای بهزيستن به هر دو مينو، يا هر دو انگيزه، مهر و بيزاری نيازمند است. تا زمانی که خرد ِ آدمی، انگيزههای مهر و بيزاری را همآهنگ بسازد، روند ِ زندگانی در راستای دانايی و توانايی پيش میرود. مينوی مهر مردمان را به هم پيوند میدهد و مينوی بيزاری از بروز ناخوشیها و پارگی در همبستگی پيشگيری میکند.
دينمداران خرد ِ انسان را، با ايجاد ِ ترس، به گروگان میگيرند و زيبايی، زشتی، راستی و کژی را برای پيروان پيشنويس میکنند. از آنجا که هيچ پديده يا پنداری بدون کاستی نيست اين است که دينمداران با دروغ کژیها و زشتیهای عقيدهی خود را میپوشانند و پيروان را از ديدن و شنيدن ِ زيبايی و راستی دور میدارند. بیشتر بخوانید…
شریعتمداران نمیتوانند میهن پرور باشند
برخی از جانوران به کردار نشان میدهند که آنها، با زادگاه ِ خود، پيوند ِ خويشی دارند. اين منش يا اين پيوند، با خوی ميهن پروری، در سرشت انسان هم آميخته شده است. سرکردگان ِ ستمکار، به کمک دينمداران، خوی آزادگی را، که در سرشت ِ آدمها است، به سوی برده منشی برگرداندهاند. اين است که کيستیی اسلامزدگان هم از آزادگی به عبدالهی گراييده است.
از اين روی مسلمانان ِ ايرانی به اميران ِ ايران ستيز، نه به زادگاه ِ خود، مهر میورزند. آنها با منش ِ آزادگی، که تنها در سرزمينی آزاد بارور میشود، دشمنی میورزند.
زمانی ايران از چنگال ِ ايران ستيزان آزاد میشود که شناسهی ايرانيان از پليدیهای دينی پاک بشود و مردمان ِ ايران، که به عقيدههای گوناگون آلوده شدهاند، به کردار و آگاهانه، خود را ايرانی بدانند.
در اين جستار برآنم که به تفاوتهای آزادگان با دينداران اشاره کنم. از خوانندگان ِ خودانديش، که اندکی شکيبايی دارند، خواهش میشود در اين کاوش مرا همراهی کنند تا شايد دريابيم که آزادیی ايران به بينش ِ ايرانيانی بستگی دارد که بتوانند آزادنه بينديشند. بیشتر بخوانید…
حسین بن علی، قاتل ایرانیان که از سر بی خردی مردم فرهنگ باخته، اسطوره شد
سخنان احمقانه ای که شیعیان درباره افسانه عاشورا و حسین می گویند
این روزها روزهایی است که شیعیان برای مردن یک عرب و همراهانش در 1400 سال پیش که تلاش کرد به قدرت برسد ولی نتوانست بر سر و سینه می کوبند. نمی دانم که آیا شیعیان ایرانی که بخش عمده شیعیان را تشکیل می دهند اصولا می دانند که این شخص یعنی حسین بن علی و برادرش حسن چه جنایاتی در سرزمینشان کرده؟ طبیعتا شماری از آنها این جملات و روایات تاریخی به گوششان خورده ولی زمانی هم که اسناد تاریخی و حتی تایید یکی از تاثیرگذارترین آخوندهای شیعه یعنی شیخ عباس قمی در نفرت حسین از ایرانیان را نشانشان می دهی راحت رد می کنند. البته لازم به ذکر است که این ویژه تشیع و شیعیان نیست .
..
اصولا هر انسانی که دین یا ایدئولوژی اندیشه اش را تسخیر کرده باشد همینگونه است زیرا دین و ایدئولوژی یک پرده سیاه و ضخیم در برابر اندیشه و خرد آدمی می کشند و همه چیز به جای اندیشه و خرد با معیار ایمان سنجیده می شود حتی اگر در ظاهر چیز دیگری بگویند. بر خلاف تصور گروهی مشکل این نیست که حسین و هر عرب دیگری این جنایات را در ایران انجام داده بلکه مشکل آن ایرانی نا آگاهی است که از او دفاع می کند و خودش را برای او پاره می کند وگرنه جنایتکاران داخلی و خارجی بسیاری در ایران زمین بوده اند ولی هیچکدام ستایش نمی شوند. مثلا اسکندر یا چنگیز خان مغول یا سربازان و سرداران آنها ستایش نمی شوند و برای مردنشان هم اشک نمی ریزند. بیشتر بخوانید…
مرگِ الله اکبر
قبل از پیدایش اسلام در عربستان، کعبه بُتخانهای بیش نبوده که در آن، کنار بُت الله و هبل که مهمترین بُت در کعبه میبوده، 358 بُت دیگر هم وجود داشتهاند که مورد پرستش قبایل عربی قرار میگرفتهاند. الله تنها باقیمانده آن 360 بُتی میباشد که در فتح مکه بوسیله محمد از بین رفتند. الله جنسیتی مؤنث دارد و فرم ساختاری آن مانند بدن یک زن ساخته شده. نام عبدالله بن عبدالمطلب (پدر محمد پیامبر اسلام) نشانگری از آن میکند که بُت الله مانند بُتهای دیگر در آن زمان، طرفدارانی داشته است و ارزشی بیش از یک بُت آفریده شده بدست عربهای آن زمان عربستان نداشته و ندارد. اینکه خدایی که خود جنسیت مونث دارد، چگونه حقوق زنان را نصف مردان اعلام کرده را، به «روشنفکران دینی» حامی جمهوریاسلامی در دانشگاههای امریکا و اروپا میسپارم تا در «اتاق فکر» خود چارهای برای این تناقض عقلانی «خانم الله» حلاجی و ریشهیانی و در نهایت برای آگاهی بیشتر مردم ارایه دهند!
فراخوان برای فریاد زدن «الله اکبر» در زمان برگزاری اجلاس جنبش سران (نمایندگان درجه دوم و سوم.. آنان) عدمتعهد در تهران همانند فراخوانهای گذشته اصلاحطلبانِ جمهوریاسلامی از طرف مردم مورد پشتیبانی قرار نگرفت. دلیل این عدمپشتیبانی را میتوان در سه شیوه برخورد مردم با آن فراخوانها ریشهیابی کرد. بیشتر بخوانید…
اسلام در برابر خرد فرو می ریزد!

مسلمان عزیز، چشم بگشا، خودت ببین و بسنج که اسلام یک منجلاب متعفن است…!
اسلام بنا شده بر دو چیز است، یکی قرآن و دیگری سنت محمد و احادیث به جا مانده از او.
هرگاه کسی لب به انتقاد از رژیم اسلامی می گشاید، ماله کشان اسلامی، در صدد دفاع بر می آیند و می گویند که رژیم خامنه ای، اسلام واقعی و درست را اجرا نمی کند!
براستی اسلام واقعی کجاست؟!
اسلام واقعی را تنها می توان در زمان حیات محمد بن عبدالله یافت، چه آنکه در آن زمان، بر اساس ادعای محمد؛ خدای او با او در تماس بوده و اشتباهات را تصحیح می کرده است. حال اگر به زمان صدر اسلام و زندگی محمد نگاه کنیم، جنایاتی می بینیم که تنها می توان در زمان قدرت طالبان، نمونه اش را یافت!
در اینجا، با ذکر تعدادی از قوانین اسلامی، نشان داده میشود که اسلام، تنها یک منجلاب متعفن و بدبو است. بیشتر بخوانید…
خشونت در قرآن
1 – بکشید در راه خدا که خدا به گفتار و کردار خلق شنوا و داناست. ( قرآن . سوره بقره . 244)
2 – شما ای اهل ایمان کافران را بکشید و با آنان کارزار کنید تا خدا آنان را بدست شما عذاب کند و خوار گرداند. (قرآن . سوره توبه . 14)
3 – آنان در دین شما تمسخر و طعن زنند ، آنان را بکشید که انان را سوگند استواری نیست ، تا از ترس شمشیر از طعن زدن به اسلام بس کنند. ( قرآن . سوره توبه . 12)
4 – و مرد و زن دزد را به سزاى آنچه كرده اند دستشان را به عنوان كيفرى از جانب خدا ببريد و خداوند توانا و حكيم است. (قرآن . سوره مائده . آیه 38) بیشتر بخوانید…
آنچه اسلام به ایران هدیه داد
ما که عادت نداشتیم دخترانمان را زنده به گور کنیم ، ما برای خودمان تمدن وثروت و آزادی و آبادی داشتیم و فقر را فخر نمیدانستیم همه اینها را از ما گرفتند وبجاش فقرو پشیمانی و مرده پرستی و گریه و گدائی و تأسف واطاعت از خدای غدار و قهار و آداب کونشوئی و خلا رفتن برایمان آوردند ، همه چیزشان آمیخته با کثافت و پستی و سود پرستی و بی ذوقی و مرگ و بدبختی است.